نامه ی امام خمینی(ره) به هویدا
نامه ی امام خمینی(ره) به هویدا
امام خميني در27 فروردين 1346 طي نامهاي به اميرعباس هويدا نخستوزير وقت، خيانتها، خطاها، وابستگيها و جنايات رژيم شاه را بر شمرد و فجايع حكومت نسبت به دين و دنياي مردم را محكوم كرد.
بسم اللهالرحمن الرحيم
و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم
5 محرم الحرام 1387
«جناب آقاي هويدا! لازم است نصايحي به شماها بكنم و بعضي از گفتنيها را تذكر دهم چه مختاردر پذيرش آن باشيد يا نه. اين مدت طولاني كه به جرم مخالفت بامصونيت امريكاييها كه اساس استقلال كشور را در هم شكست، از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسي در تبعيد به سر ميبرم مراقب مصيبتهايي كه به ملت مظلوم و بيپناه ايران وارد ميشود بودهام و ازآنچه به اين ملت اصيل از ظلم دستگاه جبار ميگذرد كم و بيش مطلع شده و رنج بردهام.
موجب كمال تأسف است كه نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقريباً از حدود تبليغات راديو و روزنامههاي غير آزاد و بعضي نوشتههاي مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بيچارگي ملت افزوده ميشود ورشكستگي بازار و بازرگانان محترم روز افزون است. نتيجه اين همه هياهو و تبليغات سرتا پا گزاف بازار سياه براي اجانب است و ملت را به حالت فقر و عقبافتادگي به اسم ملت مترقي نگهداشته است. حكومت پليسي غير قانوني شما و اسلاف شما به خواست آنان كه ميخواهند ملل شرق به حال عقبافتادگي باقي باشند حكومت قرون وسطائي، حكومت سرنيزه و زجر و حبس، حكومت اختناق و سلب آزادي، حكومت وحشت و قلدري است.
به اسم مشروطيت بدترين شكل حكومت استبداد و خودسري و با نام اسلام بزرگترين ضربه به پيكر قرآن كريم و احكام آسماني است، با اسم تعاليم عالية اسلام يك يك احكام اسلام را زير پاي گذاشته و اگر خداي نخواسته فرصت يابيد خواهيد گذاشت و با گزافه دعوي تعالي وترقي، كشور را به حال عقبافتادگي نگهداشتهايد. اينها حقايق تلخي است كه بايد دنيا را مطلع كنم و انگشت روي بعضي بگذارم تا آنها كه غافل هستند يا تغافل ميكنند احساس وظيفه كنند و از رياكاريها و سالوسبازيهاي شماها گول نخورند.
جشنهاي غير ملي كه به نفع شخصي در هر سال چندين مرتبه تشكيل ميشود و در هرمرتبه مصيبتهاي جان گداز براي اسلام و مسلمين و ملت فقير پا برهنة ايران ببار ميآورد، يكي از آنها است. با سر نيزه پليس از مردم بيچاره بيپناه خرجهاي گزاف آنها گرفته ميشود، يكي از جشنها كه من نميتوانم اسمي روي آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازي با احساسات ملت، گفته ميشود چهار هزار ميليون ريال خرج شده است كه نصف آن از خزانه ملت و نصف ديگر بيواسطه از بازار و غيره با زورو ارعاب اخاذي شده، خون دل فقرا خرج نامجويي و خودكامگي است و تا اين ملت در اين حال است و به وظيفه خود و حقوق خود آشنا نشده است هر روز براي شماها عيد و شادي و براي ملت بدبختي و نكبت است.
توأم با اين جشنهاي ناميمون آن قدر هتك نواميس مسلمين و اسلام بوده است كه قلم را عاراست از ذكر آن. شماها در كاخهاي مجللي كه در هر چند سال تغيير مكان داده و با ميليونها تومان خرجهاي گزاف كه تصورش براي ملت ممكن نيست نشستهايد و مخارج آن را از كيسه اين ملت بدبخت اخاذي نمودهايد و ناظر فقر و گرسنگي ملت و ورشكستگي بازار و بيكاري جوانان فارغالتحصيل هستيد، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائيل بر شئون اقتصادي كشور بلكه به طوري كه گزارش دادهاند دخالت اسرائيل در فرهنگ ميباشيد.ناظر فقدان ضروريات اولية زندگي در غالب دهات نزديك به مركز چه رسد به دهكدههاي دور افتاده از قبيل آب آشاميدني سالم، حمام و وسائل بهداشت هستيد.
ناظر ترويج فساد اخلاق، سلب امانت و ديانت در اعماق دهكدهها هستيد. ناظر تشكيل صندوق به اسم تعاون و اخاذي و غارتگري مأمورين از دهقان گول خورده و پشيمان هستيد. بالاخره ناظر حبسها و ارعابها و تهديدهاي غير قانوني هستيد و در خوشي و عياشي و بازيهاي خجلتآور غوطه خورده و به قبرستاني كه نامش ايران است فاتحه ميخوانيد. چه طور وجدان خود را راضي ميكنيد براي حكومت زودگذر اين قدر چاپلوسي از اجانب كرده ذخاير ملت را به رايگان يا به مقداري ناچيز تسليم آنها نموده و ظلم وستم به زير دستان يعني ملت بدبخت ميكنيد؟ چرا راضي ميشويد حكومت خود و ملت خود و مملكت اسلام را عقب افتاده به دنيا معرفي كنيد؟ نقض قانون اساسي سند عقبافتادگي است.
رفراندم غير قانوني و در عين حال قلابي سند عقب افتادگي است. آزاد نگذاشتن ملت براي انتخاب وكيل و نصب اشخاص معلومالحال به دستور ديگران بيدخالت ملت دليل ضعف و عقبافتادگي است. شماها ميدانيد اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگيرد وضع شماها اين نحو نيست و بايد تا آخر كنار برويد.
و اگر ده روز آزادي به گويندگان و نويسندگان بدهيد
امام خميني در27 فروردين 1346 طي نامهاي به اميرعباس هويدا نخستوزير وقت، خيانتها، خطاها، وابستگيها و جنايات رژيم شاه را بر شمرد و فجايع حكومت نسبت به دين و دنياي مردم را محكوم كرد.
بسم اللهالرحمن الرحيم
و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم
5 محرم الحرام 1387
«جناب آقاي هويدا! لازم است نصايحي به شماها بكنم و بعضي از گفتنيها را تذكر دهم چه مختاردر پذيرش آن باشيد يا نه. اين مدت طولاني كه به جرم مخالفت بامصونيت امريكاييها كه اساس استقلال كشور را در هم شكست، از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسي در تبعيد به سر ميبرم مراقب مصيبتهايي كه به ملت مظلوم و بيپناه ايران وارد ميشود بودهام و ازآنچه به اين ملت اصيل از ظلم دستگاه جبار ميگذرد كم و بيش مطلع شده و رنج بردهام.
موجب كمال تأسف است كه نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقريباً از حدود تبليغات راديو و روزنامههاي غير آزاد و بعضي نوشتههاي مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بيچارگي ملت افزوده ميشود ورشكستگي بازار و بازرگانان محترم روز افزون است. نتيجه اين همه هياهو و تبليغات سرتا پا گزاف بازار سياه براي اجانب است و ملت را به حالت فقر و عقبافتادگي به اسم ملت مترقي نگهداشته است. حكومت پليسي غير قانوني شما و اسلاف شما به خواست آنان كه ميخواهند ملل شرق به حال عقبافتادگي باقي باشند حكومت قرون وسطائي، حكومت سرنيزه و زجر و حبس، حكومت اختناق و سلب آزادي، حكومت وحشت و قلدري است.
به اسم مشروطيت بدترين شكل حكومت استبداد و خودسري و با نام اسلام بزرگترين ضربه به پيكر قرآن كريم و احكام آسماني است، با اسم تعاليم عالية اسلام يك يك احكام اسلام را زير پاي گذاشته و اگر خداي نخواسته فرصت يابيد خواهيد گذاشت و با گزافه دعوي تعالي وترقي، كشور را به حال عقبافتادگي نگهداشتهايد. اينها حقايق تلخي است كه بايد دنيا را مطلع كنم و انگشت روي بعضي بگذارم تا آنها كه غافل هستند يا تغافل ميكنند احساس وظيفه كنند و از رياكاريها و سالوسبازيهاي شماها گول نخورند.
جشنهاي غير ملي كه به نفع شخصي در هر سال چندين مرتبه تشكيل ميشود و در هرمرتبه مصيبتهاي جان گداز براي اسلام و مسلمين و ملت فقير پا برهنة ايران ببار ميآورد، يكي از آنها است. با سر نيزه پليس از مردم بيچاره بيپناه خرجهاي گزاف آنها گرفته ميشود، يكي از جشنها كه من نميتوانم اسمي روي آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازي با احساسات ملت، گفته ميشود چهار هزار ميليون ريال خرج شده است كه نصف آن از خزانه ملت و نصف ديگر بيواسطه از بازار و غيره با زورو ارعاب اخاذي شده، خون دل فقرا خرج نامجويي و خودكامگي است و تا اين ملت در اين حال است و به وظيفه خود و حقوق خود آشنا نشده است هر روز براي شماها عيد و شادي و براي ملت بدبختي و نكبت است.
توأم با اين جشنهاي ناميمون آن قدر هتك نواميس مسلمين و اسلام بوده است كه قلم را عاراست از ذكر آن. شماها در كاخهاي مجللي كه در هر چند سال تغيير مكان داده و با ميليونها تومان خرجهاي گزاف كه تصورش براي ملت ممكن نيست نشستهايد و مخارج آن را از كيسه اين ملت بدبخت اخاذي نمودهايد و ناظر فقر و گرسنگي ملت و ورشكستگي بازار و بيكاري جوانان فارغالتحصيل هستيد، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائيل بر شئون اقتصادي كشور بلكه به طوري كه گزارش دادهاند دخالت اسرائيل در فرهنگ ميباشيد.ناظر فقدان ضروريات اولية زندگي در غالب دهات نزديك به مركز چه رسد به دهكدههاي دور افتاده از قبيل آب آشاميدني سالم، حمام و وسائل بهداشت هستيد.
ناظر ترويج فساد اخلاق، سلب امانت و ديانت در اعماق دهكدهها هستيد. ناظر تشكيل صندوق به اسم تعاون و اخاذي و غارتگري مأمورين از دهقان گول خورده و پشيمان هستيد. بالاخره ناظر حبسها و ارعابها و تهديدهاي غير قانوني هستيد و در خوشي و عياشي و بازيهاي خجلتآور غوطه خورده و به قبرستاني كه نامش ايران است فاتحه ميخوانيد. چه طور وجدان خود را راضي ميكنيد براي حكومت زودگذر اين قدر چاپلوسي از اجانب كرده ذخاير ملت را به رايگان يا به مقداري ناچيز تسليم آنها نموده و ظلم وستم به زير دستان يعني ملت بدبخت ميكنيد؟ چرا راضي ميشويد حكومت خود و ملت خود و مملكت اسلام را عقب افتاده به دنيا معرفي كنيد؟ نقض قانون اساسي سند عقبافتادگي است.
رفراندم غير قانوني و در عين حال قلابي سند عقب افتادگي است. آزاد نگذاشتن ملت براي انتخاب وكيل و نصب اشخاص معلومالحال به دستور ديگران بيدخالت ملت دليل ضعف و عقبافتادگي است. شماها ميدانيد اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگيرد وضع شماها اين نحو نيست و بايد تا آخر كنار برويد.
و اگر ده روز آزادي به گويندگان و نويسندگان بدهيد
۱.۶k
۱۰ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.