عروسکم

پارت : ۹

کوک و جمین رفتم بالای سر رزی رزی سریع دفترشو بست و سرش رو پایین برد ترس و میتونستید تو بدن رزی ببینید
کوک یه شاخه موی رزی و گرفت و گفت : چیکار میکنی عروسک
رزی : چته ؟( با ارامش)
کوک : اروم بابا نخوریمون
کوک همینجوری که داشت با موهای رزی ور میرفت
جیمین خیلی اروم که فقط کوک بشنوه گفت : خیلی هم ورود نکن
کوک : نگران این عروسک کوچولو نباش
رزی سرشو اورد بالا و توی چشمای کوک زل زد و گفت : از جونم چی میخوای ؟
کوک : شاید بهتر پایه تر باشی
کوک دستشو گذاشت روی شونه رزی
رزی جوش اورد و گفت : کاشکی نسل شما لاشی ها از روی زمین محو شه
کوک : واقعا فکر کردی دارم باهات لاس میزنم (نیشخند) من اگه یه بشکن بزنم دخترا برام ظاهر میشن
رزی : به من دست نزن
کوک : هرکار بخوام میکنم

کوک دستای رزی رو محکم گرفته بود
رزی : ولم کن
جیمین با دلسوزی به کوک گفت : بسه
کوک : چته
رزی دیگه داشت نفس تنگی میگرفت
جیمین دست کوک و گرفت و از کلاس برد بیرون رفت به سمت دستشویی

*کلاس
رزی اشک از چشاش سرا زیر شد احساس میکرد کوک داشت بهش تج.اوز میکرد
روح رزی داشت جیغ میزد اما رزی در ارامش گریه میکرد


*توی دستشویی
(همه ی حرفا با داد عه)
کوک : چته
جیمین : حواست هس داشتی چیکار میکردی
کوک : نه تو حواست هس
جیمین محکم زد تو گوش جونگ کوک
جیمین : داشتی بهش تج.اوز میکردی ، داشتی کنترلت و از دست میدادی
جیمین رفت بیرون


استاد ورزش : زنگ تفریح تموم شد ، بیاید برای مسابقه بعدی

......
دیدگاه ها (۶)

عروسکم

عروسکم

عروسکم

عروسکم

the other side of the world

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط