سناریو
وقتی همزمان عاشقت میشن
پارت 45
ویو ا. ت: تهیونگ محکم لباشو رو لبام گذاشت
دلم یهو ریخت بعد از 5دقیقه ول
ا. ت: ( در حال نفس نفس زدن )
تهیونگ : بیا جلو ببینم
دوباره لباش رو لبام گذاشت
بعد 4دقیقه ول کرد
تهیونگ : میدونستی لبات مورفینه( تهیونگ خمار(
ا. ت که قرمز شد
تهیونگ: قیافت با موهات ست شد
ا. ت: عه، میخوام فیلم بزارم
تهیونگ : باشه
یه نفر در خونه زد
ا. ت: یا ابلفض روحه
رفتم در باز کردم
ا. ت: عه خانم لی شمایین( خانم لی یه پیرزنه همسایه ویلای ا. ت
زندگی میکنه حدودا 70و80سال سنشه و درضمن ا.ت مثل دخترش دوست داره
ا. ت هم اونو خیلی دوست داره )
خ/ لی: بله دخترم
دستش یه کیک شکلاتی بود
خ. لی : ببین برات کیک پختم اونم شکلاتی
من از ذوق دستم رو دهنم گذاشتم و بالا پایین پریدم
ا. ت: بفرمایید تو
خ/ لی: ازدواج کردی ؟
ا. ت : نه، دوست پسرمه
تهیونگ پاشد تعظیم کرد
تهیونگ: سلام. خوبید؟
خ. لی : سلام مرسی. شما چطورید؟
تهیونگ: مرسی
کیک رو میز گذاشتم چایی آوردم
کیک تقسیم کردم
تهیونگ یکی برداشت
خانم. لی: ا. ت قند میاری
ا. ت: چشم
قند تمام شد
ا. ت: من میرم بالا قند بگیرم
خ. لی: نمی خواد زحمت بکشی
ا. ت: زحمت چیه بابا
رفتم بالا تا قندون پر کنم
ویو تهیونگ:
خ. لی: پسر جون شانس آوردم ا. ت دوست دختر ته
تهیونگ: چیشد
خ. لی : دست پختش عالی، مهربون، با حیوانات مهربونه ، دختر مرتبیه
مثل دخترای امروز نیست که نیست با بزرگ تر بد رفتار کنه
و.... وکلی ویژگی دیگه خوش باحال مادرت قرار ا. ت عروسش شه
تهیونگ: آره😁
ا. ت میاد قندونو گذاشت رو برو خ. لی
واقعا ا. ت مهربونه
خ. لی: مرسی
ا. ت : خواهش میکنم
کیک خوردم خیلی خوش مزه بود
ا. ت: وای این کیک چقدر خوش مزه عالیه
خ. لی:مرسی
چایی خوردیم
خ. لی : من دیگه باید برم
پارت 45
ویو ا. ت: تهیونگ محکم لباشو رو لبام گذاشت
دلم یهو ریخت بعد از 5دقیقه ول
ا. ت: ( در حال نفس نفس زدن )
تهیونگ : بیا جلو ببینم
دوباره لباش رو لبام گذاشت
بعد 4دقیقه ول کرد
تهیونگ : میدونستی لبات مورفینه( تهیونگ خمار(
ا. ت که قرمز شد
تهیونگ: قیافت با موهات ست شد
ا. ت: عه، میخوام فیلم بزارم
تهیونگ : باشه
یه نفر در خونه زد
ا. ت: یا ابلفض روحه
رفتم در باز کردم
ا. ت: عه خانم لی شمایین( خانم لی یه پیرزنه همسایه ویلای ا. ت
زندگی میکنه حدودا 70و80سال سنشه و درضمن ا.ت مثل دخترش دوست داره
ا. ت هم اونو خیلی دوست داره )
خ/ لی: بله دخترم
دستش یه کیک شکلاتی بود
خ. لی : ببین برات کیک پختم اونم شکلاتی
من از ذوق دستم رو دهنم گذاشتم و بالا پایین پریدم
ا. ت: بفرمایید تو
خ/ لی: ازدواج کردی ؟
ا. ت : نه، دوست پسرمه
تهیونگ پاشد تعظیم کرد
تهیونگ: سلام. خوبید؟
خ. لی : سلام مرسی. شما چطورید؟
تهیونگ: مرسی
کیک رو میز گذاشتم چایی آوردم
کیک تقسیم کردم
تهیونگ یکی برداشت
خانم. لی: ا. ت قند میاری
ا. ت: چشم
قند تمام شد
ا. ت: من میرم بالا قند بگیرم
خ. لی: نمی خواد زحمت بکشی
ا. ت: زحمت چیه بابا
رفتم بالا تا قندون پر کنم
ویو تهیونگ:
خ. لی: پسر جون شانس آوردم ا. ت دوست دختر ته
تهیونگ: چیشد
خ. لی : دست پختش عالی، مهربون، با حیوانات مهربونه ، دختر مرتبیه
مثل دخترای امروز نیست که نیست با بزرگ تر بد رفتار کنه
و.... وکلی ویژگی دیگه خوش باحال مادرت قرار ا. ت عروسش شه
تهیونگ: آره😁
ا. ت میاد قندونو گذاشت رو برو خ. لی
واقعا ا. ت مهربونه
خ. لی: مرسی
ا. ت : خواهش میکنم
کیک خوردم خیلی خوش مزه بود
ا. ت: وای این کیک چقدر خوش مزه عالیه
خ. لی:مرسی
چایی خوردیم
خ. لی : من دیگه باید برم
۱۱.۳k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.