یک روز یک عشق ابدی

یک روز = یک عشق ابدی
پارت ۵
ویو دازای
شروع کردم به بوسیدنش و از لباش گاز های ی کوچک میگرفتم و مک میزدم
لباش طعم توت فرنگی میداد ولی اینجاش عجیب بود که همکاری میکرد بعد چند مین ولش کردم
دازای: چویا من عاشقتم
چویا: منم همینطور دازای
دازای: پس امشب مال خودم میکنمت
چویا: اوم من مشکلی ندارم (اه اه حالم بهم خوردددد چندشااا)
ویو چویا
دازای دستم رو گرفت و برد خونه خودش بعد رفتیم تو اتاق پرتم کرد رو تخت و
بعد اهم اهم
دازای از پشت بغلم کرد و گفت
دازای: دوست دارم
چویا: منم

پایان🌷
ببخشید زود تموم شد مغزم کار نمیکرد
ولی میخوام فیک بعدی یه بمب باشه
پس منتظر باش درخواستی هم قبول میکنم از بی تی اس استری کیدز و انیمه های سگ های ولگرد بانگو و فرفره های انفجاری
و شیطان کش
مای هیرو اکادمی
تکپارتی و... هم میشه
خب بای بای 💋🖐🏻🌷
دیدگاه ها (۱۳)

زیر این پست درخواستی بدید

تکپارتی«وقتی بچتون میمیره و...» دوباره و دوباره اون خواب کوف...

دازای سان و اتسوشی جواب بدید😭😭🥺🥺وگرنه من دیگه اشکی برام نمیم...

دازای سان و اتسوشی زود بیاید پیوی

قهوه تلخپارت ۵۸ ویو چویا با بوی خوبی چشمام رو باز کردم. دازا...

قهوه تلخویو چویا تقریبا رسیده بودیم نگاهم به چشمه وسط جنگل خ...

HENTAI :: SUKUKU

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط