رمان شوتو
رمان شوتو
پارت 22
تقریبا یه 6 ساعت بعد اینایی شوتو از خواب بیدار شد قلبش تن تن میزد همین که منو دید محکم بغلم کردو زد زیر گریه
شوتو: یه لحظه فکر کردم ولم کردیی(با گریه)
ا/ت: شوتو اتفاقی افتاده؟
سرشو پایین انداخت و گفت نه چیز خواصی نیست
شوتو خیلی داغی بیا بریم دکت
شوتو: ولی من سوبا می خوام
ا/ت: اگه سوبا بخوریم میری دکتر
شوتو:اوهوم
ا/ت: افرین پیشی کوچولووو
از هتل در اومدیم و رفتیم سوبا فروشی
ای خدا شوتو چه کیوت سوبا میخوره
ای خدا لوپشو شوتو سوباشو زود تر از من خورد من همین که می خواستم سوبا مو بزارم تو دهنم شوتو خوردش همون جری تو دست من
ا/ت: شوتوع واس خوتو خوردی کافی نبود؟؟
با یه قیافه غمگین و کیوت بهم زل زد
واییی من سرخه سرخ شودمع
ای خدااا چرا نمیتونم به این نگاهاش نه بیارم؟
دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم پس سوبامو دادم بهش
ولی قبول نکرد و کف تو باید بزاری تو دهنم
ا/ت: چییی؟ مگه بچه ای؟
خلاصه که من سوبا میزاشتم دهنشو اون نی خورد
بعد رفتیم دکتر و شوتو هیچ دارویی رو قبول نکرد
پارت 22
تقریبا یه 6 ساعت بعد اینایی شوتو از خواب بیدار شد قلبش تن تن میزد همین که منو دید محکم بغلم کردو زد زیر گریه
شوتو: یه لحظه فکر کردم ولم کردیی(با گریه)
ا/ت: شوتو اتفاقی افتاده؟
سرشو پایین انداخت و گفت نه چیز خواصی نیست
شوتو خیلی داغی بیا بریم دکت
شوتو: ولی من سوبا می خوام
ا/ت: اگه سوبا بخوریم میری دکتر
شوتو:اوهوم
ا/ت: افرین پیشی کوچولووو
از هتل در اومدیم و رفتیم سوبا فروشی
ای خدا شوتو چه کیوت سوبا میخوره
ای خدا لوپشو شوتو سوباشو زود تر از من خورد من همین که می خواستم سوبا مو بزارم تو دهنم شوتو خوردش همون جری تو دست من
ا/ت: شوتوع واس خوتو خوردی کافی نبود؟؟
با یه قیافه غمگین و کیوت بهم زل زد
واییی من سرخه سرخ شودمع
ای خدااا چرا نمیتونم به این نگاهاش نه بیارم؟
دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم پس سوبامو دادم بهش
ولی قبول نکرد و کف تو باید بزاری تو دهنم
ا/ت: چییی؟ مگه بچه ای؟
خلاصه که من سوبا میزاشتم دهنشو اون نی خورد
بعد رفتیم دکتر و شوتو هیچ دارویی رو قبول نکرد
۳.۴k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.