مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:⁴⁰
خواستیم برگردیم خونه که ...
جونگکوک اومد نزدیکم و دستشو گذاشت روی شکمم
_حواست به دخترمون باشه
+دخترمون؟ تو از کجا میدونی دختره
شکممو نوازش کردم
_میدونم که دختره
+دستتو بردار الان یکی میاد زشته
داشتم با جونگکوک کلنجار میرفتم که دستشو بردار که هوانگ وارد شد و بادیدنمون حرفش
رو خورد
/خانوم این مدارک رو............. ببخشید بعدا مزاحم میشم
سریع دست جونگکوک رو پس زدم
+نه هوانگ بگو
که جونگکوک گفت
_هروقت خواستی بیای تو در بزن
هوانگ سرشو انداخت پایین که با ارنجم به جونگکوک ضربه زدم
/ببخشید اقا میخواستم این مدارک رو بدم به خانوم
_ات من تو خونه انجامشون تو باید استراحت کنی
+باشه بریم خونه دیر وقته
/با اجازتون خانوم
جونگکوک مدارک رو گرفت و رفتیم سمت خونه ....
بعد از چند مین رسیدیم
پیاده شدیم و رفتیم داخل
_امشب من اشپزی میکنم
+باشه جونگکوکا ممنون
جونگکوک اومد جلو و سرمو بو//سید
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:⁴⁰
خواستیم برگردیم خونه که ...
جونگکوک اومد نزدیکم و دستشو گذاشت روی شکمم
_حواست به دخترمون باشه
+دخترمون؟ تو از کجا میدونی دختره
شکممو نوازش کردم
_میدونم که دختره
+دستتو بردار الان یکی میاد زشته
داشتم با جونگکوک کلنجار میرفتم که دستشو بردار که هوانگ وارد شد و بادیدنمون حرفش
رو خورد
/خانوم این مدارک رو............. ببخشید بعدا مزاحم میشم
سریع دست جونگکوک رو پس زدم
+نه هوانگ بگو
که جونگکوک گفت
_هروقت خواستی بیای تو در بزن
هوانگ سرشو انداخت پایین که با ارنجم به جونگکوک ضربه زدم
/ببخشید اقا میخواستم این مدارک رو بدم به خانوم
_ات من تو خونه انجامشون تو باید استراحت کنی
+باشه بریم خونه دیر وقته
/با اجازتون خانوم
جونگکوک مدارک رو گرفت و رفتیم سمت خونه ....
بعد از چند مین رسیدیم
پیاده شدیم و رفتیم داخل
_امشب من اشپزی میکنم
+باشه جونگکوکا ممنون
جونگکوک اومد جلو و سرمو بو//سید
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۷k
- ۰۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط