📚 افتاب در حجاب
📚#افتاب_در_حجاب
♥️#قسمت62
به درون هم مى خزند تا از شرنگاهها در امان بمانند....
یکى از سران لشگر یزید، شروع مى کند به ارائه گزارش کربلا و مى گوید:
حسین با گروهى از یاران و خویشانش
آمده بود... به محض اینکه ما به آنها حمله کردیم، برخى به دیگرى پناه مى بردند و ساعتى نگذشت که ما همه آنها را
کشتیم و...تو ناگهان از جا بلند مى شوى و فریاد مى کشى:
مادرت به عزایت بنشیند اى دروغگوى لافزن ! شمشیر برادرم حسین، تک تک خانه هاى کوفه را عزاخانه کرد و هیچ خانه اى را در کوفه بدون عزادار نگذاشت.سرلشکریزید، با این تشر، حرف در دهانش مى خشکد،... نفس در سینه اش حبس مى شود و کلامش را نگفته ، بر جا مى نشیند....مجلس در همین لحظات اول ، دگرگون مى شود....
یزید که حال و روز بیمار و جسم نحیف سجاد را مى بیند،...براى تغییرفضاى مجلس هم که شده ، به پسرش اشاره مى کند و به سجاد مى گوید:
حاضرى با پسرم خالد کشتى بگیرى؟
و با خود گمان مى کند که از دو حال خارج نیست....یا مى پذیرد و با این حال و روز، زمین مى خورد... و یا نمى پذیرد و با شانه خالى کردنش و اظهار عجزش ، زمین مى خورد....
سجاد، اما پاسخى مى دهد که یزید را براى لحظاتى گیج مى کند. امام مى گوید:_کشتى چرا یک شمشیر به دست هر کداممان بده تا درست و حسابى بجنگیم.یزید زیر لب با خود زمزمه مى کند:حقا که پسر على بن ابیطالب است!
سپس به امام مى گوید:
اى فرزند حسین ! پدرت درباره سلطنت با من ستیز کرد و دیدى که خداوند چه بر سر او آورد!؟
امام مى فرماید: ما اصاب من مصیبۀ فى الارض و لا فى انفسکم الا فى کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک على االله یسیر. لکیلا تاءسوا على ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتیکم و االله لا یحب کل مختال فخور.هیچ مصیبتى در عالم ارض و یا در نفس شما واقع نمى شود مگر پیش از آنکه بُروزش دهیم در کتاب موجود است. و این بر خدا آسان است . براى اینکه به خاطر از دست دادنها غمگین نشوید و حسرت نخورید و به خاطر به دست آوردنها، شادمان نگردید.
و خداوند هیچ متکبر و فخر فروشى را دوست ندارد.یزید رو مى کند به خالد، پسرش و مى گوید:
پاسخ بده خالد به پدر، به امام و به سرها نگاه مى کند و هیچ نمى گوید.
یزید مى گوید: ما اصابکم من مصیبۀ فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر.هر مصیبتى که به شما مى رسد، دست آورد خودتان است و خداوند از گناهان بسیارتان مى گذرد.امام بر جاى خود نیم خیز مى شود و آنچنانکه همه کلام او را بشنوند، مى فرماید: ...
#ادامه_دارد....
♥️#قسمت62
به درون هم مى خزند تا از شرنگاهها در امان بمانند....
یکى از سران لشگر یزید، شروع مى کند به ارائه گزارش کربلا و مى گوید:
حسین با گروهى از یاران و خویشانش
آمده بود... به محض اینکه ما به آنها حمله کردیم، برخى به دیگرى پناه مى بردند و ساعتى نگذشت که ما همه آنها را
کشتیم و...تو ناگهان از جا بلند مى شوى و فریاد مى کشى:
مادرت به عزایت بنشیند اى دروغگوى لافزن ! شمشیر برادرم حسین، تک تک خانه هاى کوفه را عزاخانه کرد و هیچ خانه اى را در کوفه بدون عزادار نگذاشت.سرلشکریزید، با این تشر، حرف در دهانش مى خشکد،... نفس در سینه اش حبس مى شود و کلامش را نگفته ، بر جا مى نشیند....مجلس در همین لحظات اول ، دگرگون مى شود....
یزید که حال و روز بیمار و جسم نحیف سجاد را مى بیند،...براى تغییرفضاى مجلس هم که شده ، به پسرش اشاره مى کند و به سجاد مى گوید:
حاضرى با پسرم خالد کشتى بگیرى؟
و با خود گمان مى کند که از دو حال خارج نیست....یا مى پذیرد و با این حال و روز، زمین مى خورد... و یا نمى پذیرد و با شانه خالى کردنش و اظهار عجزش ، زمین مى خورد....
سجاد، اما پاسخى مى دهد که یزید را براى لحظاتى گیج مى کند. امام مى گوید:_کشتى چرا یک شمشیر به دست هر کداممان بده تا درست و حسابى بجنگیم.یزید زیر لب با خود زمزمه مى کند:حقا که پسر على بن ابیطالب است!
سپس به امام مى گوید:
اى فرزند حسین ! پدرت درباره سلطنت با من ستیز کرد و دیدى که خداوند چه بر سر او آورد!؟
امام مى فرماید: ما اصاب من مصیبۀ فى الارض و لا فى انفسکم الا فى کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک على االله یسیر. لکیلا تاءسوا على ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتیکم و االله لا یحب کل مختال فخور.هیچ مصیبتى در عالم ارض و یا در نفس شما واقع نمى شود مگر پیش از آنکه بُروزش دهیم در کتاب موجود است. و این بر خدا آسان است . براى اینکه به خاطر از دست دادنها غمگین نشوید و حسرت نخورید و به خاطر به دست آوردنها، شادمان نگردید.
و خداوند هیچ متکبر و فخر فروشى را دوست ندارد.یزید رو مى کند به خالد، پسرش و مى گوید:
پاسخ بده خالد به پدر، به امام و به سرها نگاه مى کند و هیچ نمى گوید.
یزید مى گوید: ما اصابکم من مصیبۀ فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر.هر مصیبتى که به شما مى رسد، دست آورد خودتان است و خداوند از گناهان بسیارتان مى گذرد.امام بر جاى خود نیم خیز مى شود و آنچنانکه همه کلام او را بشنوند، مى فرماید: ...
#ادامه_دارد....
۴.۸k
۱۷ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.