آنها که حرف را از چشم می خوانند
آنها که حرف را از چشم میخوانند
حواسشان به صدایت نبوده.
میخواهمبگویم حرف که میزنی چشمهایت شنیده نمیشوند!صدا بس است
آنها که صدایت را دوست دارند
از قافلهی شیفتگانِ نگاهت جا میمانند
میخواهم بگویم حرف که میزنی بیچاره آنهایی که حواسشان پرت چشمهایت نمیشود!
آنها که تو را هم دیده و هم شنیده اند
دیوانگان زمانهاند
میخواهم بگویم هیچکس نمیتواند همزمان به دو جزء صورتت توجه کند
نمیشود تو را هم دید و هم شنید!نمیشود از یکی گذشت و به دیگری رسید جز دیوانه ای که منم
منی که مابین هر صدا و نگاه تو بارها غمگین میشوم از برای ازدست دادن لحظهها، برای تکرار نشدن!
حواسشان به صدایت نبوده.
میخواهمبگویم حرف که میزنی چشمهایت شنیده نمیشوند!صدا بس است
آنها که صدایت را دوست دارند
از قافلهی شیفتگانِ نگاهت جا میمانند
میخواهم بگویم حرف که میزنی بیچاره آنهایی که حواسشان پرت چشمهایت نمیشود!
آنها که تو را هم دیده و هم شنیده اند
دیوانگان زمانهاند
میخواهم بگویم هیچکس نمیتواند همزمان به دو جزء صورتت توجه کند
نمیشود تو را هم دید و هم شنید!نمیشود از یکی گذشت و به دیگری رسید جز دیوانه ای که منم
منی که مابین هر صدا و نگاه تو بارها غمگین میشوم از برای ازدست دادن لحظهها، برای تکرار نشدن!
۸.۷k
۱۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.