پارت ۲۲

پارت ۲۲
آریانا :،
نمی دونم چرا اما گریم گرفت دروخدا بزار برم آرسام با نگرانی نگاهم کرد مامان .مامان دیدم آرتام سرشو اورده بیرون مامان بیا بغلم آرتامو بغل گرفتم دیدیم آرسام داره با نیاز نگاهم میکنه مامان این آقا کیه آرتام بخواب بریم پیش خاله بلا باشه مامانی آرسام الان موقع بازجویی نیست بیبین بچم خوابش میاد بزار برم چی چیو برم تا نگی بچه ی کیه نمی زارم بری باشه تروخدا دادنزن بچم میترسه میگم بزار بریم ی جای دیگه باشه ولی با ماشین من تروخدا اذیت نکن دیگه گفتم نه یعنی نه دیگه رفتیم سوار ماشین آرسام شدیم رفتیم بالای کوه .....
آرسام :
میشنوم این بچه مال کیه ۴ سال پیش که اومدم روسیه بچم به دنیا اومد اونموقع که اومدم ۱ماه بود که حامله بودم من این همه سال خودمو به آب آتیش زدم که پیدات کنم اونوقت تو بچه منو ازم پنهون کردی ها(باداد)تروخدا داد نزن بیدار میشه اگه بگیریش من میمرم تروخدا نگیرش ازم با (بغض )اگه نگیرمش بر می گردی و دوباره زنم میشی......