خالق مرا شاعر تو را شعر آفریده

‎ خالق، مرا شاعر، تو را شعر آفریده
چشمت دو بیتی؛ لب، غزل؛ مویت قصیده

دارد قشون آبی چشمت می آید
روسی برای فارسی لشگر کشیده

اول صدایت میکُشد نازک دلان را
چون سوت موشک بین شهری جنگ دیده

کام یکی از عاشقانت را برآور
یک لب مکیده بهتر از صد لب گزیده

حق می دهد بر مکر و نیرنگ زلیخا
هر کس به عمرش قصهء یوسف شنیده

یک روز می آیی تو هم مثل ثریا
در پیریِ یک شهریارِ قد خمیده...‎💋 💋 💋
دیدگاه ها (۴۴)

💖 💖 💖 💖

سیب است و انار است و عسل هست و شکر نیزواجب شده بر خوان لبت ش...

یک بوسه از آن لپ تو با ناز گرفتم خود را که به آن راه زدی باز...

گرچه زهرم دوست دارم بر لبانت باده باشمدوست دارم در پی تو از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط