راز شاعر شدنم عشق غزل خیز تو بود

راز شاعر شدنم عشق غزل خیز تو بود

کاسه صبر دلم یکسره لبریز تو بود

طبع بی حوصله‌ی بی کس و کارم انگار

از ازل منتظر روی دل‌انگیز تو بود

آمدی کن فیکون شد همه هستی من

گوش جانم هم از آن روز فقط تیز تو بود

ای که دریای غزل در نفس تو جاریست

شعر من قافیه در قافیه ناچیز تو بود
دیدگاه ها (۴)

گفتـــــــــی :#مگر-به-خوابـــــــــ-بینی-رخ-مــــــــرادیــ...

معجزه میکند گذشت زمـــــان بــــگذار صادقانه بگویمآنـ...

تو مرا آزردےڪـہ خــودم ڪوچ ڪنم از شــهرتـــــــتــــو خیـــا...

‌ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﺴﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ،ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط