پارت

پارت ۱۴

که رفت تو بغل جیمین (چیه فکر کردین میره بغل تهیونگ یا شوگا نوچ عزیزانم میخوام اینا رو زجر بدم یاع یاع)

جیمین : جان اوپا عسله من چه خوابی دیدی؟

ا/ت : خواب دیدم یک مَرده هقق لباس سیاه پوشیده بود هقق بعد یک شیشه دستش بود هقق میخواست منو بکشه هققق(گریه)


جیمین : گریه نکن امروز باید بریم مدرسه باشه؟ تو راه برات خوراکی میخرم باشه؟ حالا گریه نکن دست و صورتت و بشور بیا صبحانه راستی بانده دستت هم نیم ساعت دیگه عوض کن ۸ و نیم باید مدرسه باشیم الان ساعت ۷ و نیم بوده


ا/ت: باشههه (ذوق و بدو بدو رفت پایین)


جیمین : هعی کیوتچه(نگاه کرد به اعضا که دارن چپ چپ نگاش میکنن)

جیمین: چیهههه اوفف حسودااا

و رفتن پایین و صبحانه خوردن

نامجون : ا/ت بیا بانده دستت و عوض کن

جین : آره فسقلی بیا

ا/ت : نمیام دردم میگیره نمیخواممم(لج کردن)

جیهوپ :ا/ت اگر زخمت عفونت کنه که بدتر میشه

جیمین : بیا اوپا برات عوض کنه

ا/ت: نمیخوام نمیخواممم(جیغ جیغ کردن)


تهیونگ : بچه جون لج نکن به زور عوض میکنم بعد دردت بیاد نگی چرا

ا/ت: نههه نمیخوام درد میگیره


یونگی : ا/ت میام میگیرمتااا


ا/ت : ( سریع دوید سمت اتاقش و درو قفل کرد )اوفف دیگه نمیتونن بانده دستم و عوض کنن


کوک: پس من اینجا کی هستم؟

ا/ت : جیغغ تو اتاق من چیکار میکنی؟ برو بیروننننن نمیخوام بانده دستمو عوض کنی دردم میاد(بغض)

کوک : آی خدااا کیوته من دردت نمیگیره بهت قول میدم خودم برات عوض میکنم حالا بیا بریم پایین عوض کنم باشه؟

ا/ت: باشه

و رفتن پایین

کوک: بچه ها من عوضش میکنم

و ا/ت نشست رو کاناپه

ا/ت : دردم بگیره جیغ میزنماااا

کوک : باشه

و جیهوپ آروم لباس ا/ت رو در آورد و با کمک جین آب سُرُم رو روی بازوی ا/ت ریختن

ا/ت: آخ میسوزهههه(بغض)

نامجون : دستت و بگیر بالا تا باند و دربیارن

ا/ت : نمیخوام

که تهیونگ اومدو دست ا/ت رو بالا گرفت

ا/ت: آییی(بغض)

و شوگا کامل باند و درآورد

کوک : بیا ببین بازوت عفونت کرده سریع بیا بریم برات بشورم و بعد پماد بزنم

ا/ت : نمیخوام تا اینجا خیلی دردم اومده نمیخوام

که جیمین ا/ت رو بغل میکنه و میبره حموم

جیمین : دستت و بزار زیر آب گرم که بشورمش

ا/ت : باشه

و جیمین بازوی ا/ت رو تمیز میکنه و میبره پایین

کوک: خوب بیا پماد بزنم

ا/ت: سوخت جیغ میزنم

کوک : باشه

و پماد و زد

ا/ت: جیغ

و آروم باند پیچی کرد

کوک : تموم شد

ا/ت رفت تو بغل‌کوک

ا/ت: مرسی حالا بریم مدرسه

بچه ها : باشه

تهیونگ : ولی تو مدرسه انگار ا/ت رو نمی‌شناسیم باشه؟ چون خیلی دخترا حسودی کنن و ا/ت رو اذیت کنن و اون گل سیاه هم تو مدرسه هستن پس ا/ت حواست باشه و کاریت کردن به ما بگو باشه؟

ا/ت: باشه


و حاضر شدن و رفتن مدرسه


چطور بود؟

دستم شکست
دیدگاه ها (۲۹)

چرا تنهامون گذاشتی؟دلمون برات تنگ شده یونتانم❤️‍🩹❤

واسه همتون آرزو میکنم آرمیییی💜

پارت ۱۳ویو شوگا سُرُمش رو وصل کردم و بهش آرام بخش زدم چقدر ج...

سوره آرمیون 😂

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

⁶³ا/ت: “اصرار نکردم. می‌تونی نیای.”کوک: “نه دیگه، گفتی پدربچ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط