اون شب می خواستم تو ماشین بهت بگم
اون شب میخواستم تو ماشین بهت بگم
میخواستم بگم رفتنی که توش آدم همهاش به فکر برگشتن باشه که رفتن نیست، فقط تعریف فاصله است.
میخواستم بگم کدوم دو نفرههایی رو تو دنیا میشناسی که بعد از رفتن حالشون خوب شده و فراموشی گرفتن؟
میخواستم بگم چرا آدمها فکر میکنن که فراموش کردن شبیه به آب خوردن تو یه روز تابستونی؟
میخواستم بگم حالا که تصمیم به رفتن، حداقل دستهام رو با خودت ببر
و یا موهات رو اینجا بذار ، اونا که گناهی نکردن، اونا که نباید به آتیش ما بسوزن...
اما نشد...
نشد اون شب بهت بگم
حرفهام نگفته موند؛
و میدونی تو دنیای ما آدمها هیچ چیزی نمیتونه سنگینتر از حرفهای نگفته باشه...
میخواستم بگم رفتنی که توش آدم همهاش به فکر برگشتن باشه که رفتن نیست، فقط تعریف فاصله است.
میخواستم بگم کدوم دو نفرههایی رو تو دنیا میشناسی که بعد از رفتن حالشون خوب شده و فراموشی گرفتن؟
میخواستم بگم چرا آدمها فکر میکنن که فراموش کردن شبیه به آب خوردن تو یه روز تابستونی؟
میخواستم بگم حالا که تصمیم به رفتن، حداقل دستهام رو با خودت ببر
و یا موهات رو اینجا بذار ، اونا که گناهی نکردن، اونا که نباید به آتیش ما بسوزن...
اما نشد...
نشد اون شب بهت بگم
حرفهام نگفته موند؛
و میدونی تو دنیای ما آدمها هیچ چیزی نمیتونه سنگینتر از حرفهای نگفته باشه...
۸.۲k
۱۳ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.