پارت 2
اسم فیک :دزد من
با سردرد شدید بیدار شدم و با یه اتاق خیلی زیبا روبرو شدم اما اینجا خونمون نبود. رفتم سمت در و می خواستم بازش کنم که دیدم در قفله لحظه ای دلم لرزید و ترسیدم اما بعد رفتم و به وسایلای اتاق نگاه کردم چیزای جالبی داشت . پشتم به در بود که یهو صدای باز شدن در اتاق اومد .برگشتم و دیدم که یه پسر جذاب بود...
-:چرا منو اوردی اینجا؟
برای دومین بار گفتم:چرا منو اوردی اینجا؟ ولی جوابی نشنیدم
کوک ویو
تو اتاق کارم بودم که به یاد اون دختره افتادم چندروزی بود که از دور زیر نظرگذاشته بودمش. اون یه قد بلند و اندامی بسیار زیبا مثل صورتش داره.
یه حسایی بهش داشتم پس دزدیمش و اوردمش عمارتم تا برام به عنوان یه خدمتکار کار کنه.
خلاصه رفتم و در اتاقش رو باز کردم پشتش به در بود و داشت با وسایلای اتاق ور می رفت. برگشت و من لحظه ای محو صورتش شدم.
خیلی زیبا بود.
نفهمیدم داشت چی میگفت که دوباره به اتاق کارم رفتم.....
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.