زیر فشار چکمه به هر زحمتی که بود
زیر فشار چکمه به هر زحمتی که بود
میگفت: مادرم! نفسم بند آمده
" رو بر مدینه کرد که یا ایّها الرسول!! " ...
... ای جد اطهرم! نفسم بند آمده
پس با زبان پر گله رو بر خیام، گفت:
مظلومه خواهرم! نفسم بند آمده
.
.
لَختی گذشت و زینب کبری (س) رسید و گفت:
بی سر برادرم! نفسم بند آمده
آهی کشید و گفت: « أ أنتَ أخی حسین ؟!! »
... از ترس معجرم نفسم بند آمده ...
میگفت: مادرم! نفسم بند آمده
" رو بر مدینه کرد که یا ایّها الرسول!! " ...
... ای جد اطهرم! نفسم بند آمده
پس با زبان پر گله رو بر خیام، گفت:
مظلومه خواهرم! نفسم بند آمده
.
.
لَختی گذشت و زینب کبری (س) رسید و گفت:
بی سر برادرم! نفسم بند آمده
آهی کشید و گفت: « أ أنتَ أخی حسین ؟!! »
... از ترس معجرم نفسم بند آمده ...
- ۱.۱k
- ۰۱ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط