زیر فشار چکمه به هر زحمتی که بود

زیر فشار چکمه به هر زحمتی که بود

میگفت: مادرم! نفسم بند آمده

" رو بر مدینه کرد که یا ایّها الرسول!! " ...

... ای جد اطهرم! نفسم بند آمده

پس با زبان پر گله رو بر خیام، گفت:

مظلومه خواهرم! نفسم بند آمده

.

.

لَختی گذشت و زینب کبری (س) رسید و گفت:

بی سر برادرم! نفسم بند آمده

آهی کشید و گفت: « أ أنتَ أخی حسین ؟!! »

... از ترس معجرم نفسم بند آمده ...
دیدگاه ها (۴)

وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَو ای تک و تنها مانده

آییییی خداااا حسین جان حسین جان

یا حسین( علیه السلام)

سلام دوستان دیشب که بنده برای زیارت وداع حدود ساعت 2ب بعد رف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط