می آید ...
می آید ...
نمی آید ...
می آید ...
نمی آید ...
می آید ...
و گلبرگها تمام میشود !
می آید !!!
اما به کجا ؟
به دلم !؟
خدا کند که نیاید ....
نمیخواهم خجالت زده باشم ،
که دیگر دلی برای مهمان نوازی نمانده !
کاش به جای شاخه ای گل
تقدیر را در دستانم میگذاشتند
و میگفتند :
بیاید یا نیاید؟
تصمیم با توست !
و من چه تصمیم بکری میگرفتم
وقتی که میگفتم:
بماند !
تنها همین .....!
نمی آید ...
می آید ...
نمی آید ...
می آید ...
و گلبرگها تمام میشود !
می آید !!!
اما به کجا ؟
به دلم !؟
خدا کند که نیاید ....
نمیخواهم خجالت زده باشم ،
که دیگر دلی برای مهمان نوازی نمانده !
کاش به جای شاخه ای گل
تقدیر را در دستانم میگذاشتند
و میگفتند :
بیاید یا نیاید؟
تصمیم با توست !
و من چه تصمیم بکری میگرفتم
وقتی که میگفتم:
بماند !
تنها همین .....!
۷۹۷
۰۹ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.