جهنم من با او🍷فصل 1
جهنم من با او🍷فصل 1
# پارت ۴۳
جیمین : ا.ت ... ببین پاشو خب ؟ پاشو ببرتنم اون جایی که زندانیت کرده بودن بدو
ا.ت : جیمین .... اگه چیزیم شد مواظبش باش باشه ؟ ( گریه )
جیمین : ا.ت ؟ ... این چه حرفیه ؟ بلایی سرت نمیاد پاشو ( گریش جاری میشه )
ا.ت : اگه شد مراقبش باش
جیمین : همچین نگو دیگه ... باشه ... مراقبشم فقط بلند شووووو ( گریه )
ا.ت : باشه
ویو جیمین : به زور بلندش کردم ... خدایا ببین چقدر تحمل داره آخه ؟ یه عالمه عذابش دادی باز داره تحمل میکنه خودت مواظبش باش این دختر گناه داره حقش این نیس ... خدایا بیشتر از تحملش رو نسیبش کردی ؟ ... رفتیم جایی که زندانیش کرده بودن که با صحنهای که دیدم خشکم زد ... یه آقایی دم در مرده بود رو صورتش یه سوراخ بود معلوم بود جا کفشای پاشنه بلنده ا.ت بود حاجی ایولاااااا ببین چجوری کشتتش حالا بیخیال از اینا سریع جنازه رو با کمک ا.ت جمع کردیم و ا.ت رو بردم و دوباره به صندلی بستم که گف ....
ا.ت : جیمین ... خودت چی ؟ ... اگه بفهمن میخوای کمکم کنی میکشنت
جیمین : من هیچیم نمیشه نترس تو فقط مراقب خودت باش اوکی ؟
ا.ت : اوکی
ویو ا.ت : دل شوره گرفته بودم قلبم درد گرفته بود دلم برای کوک تنگ شده بود جیمین منو شل بست به صندلی و خودش به آرومی رف بیرون بیچاره با دردای منو کوک درد میکشه دلم داشت کباب میشد خدایا گناه من چی بود ها ؟ چیکارت کردم رحم نمیکنی بم ؟ قلبم هزار پاره شده ... داداشم آوارس ای خداااااا ... آتیش زد این دوری منو کشت ... منو این زندگی ای خدااااااااااااااااااااا ( این قسمت رو با جیغ گف ) .....
ویو جیمین : با جیغش فهمیدم تنهایی میخواد زندگیش سخت بود کوک برام تعریف کرده بود تو بچگی چی کشیده دلم براش میسوخت ولی الان مرحم دردش کوک بود که اونم نیست زنگ زدم بش تا میتونه بیاد و گفت که سریع حرکت میکنه و خودش رو میرسونه منم تو این مدت رفتم پا جاسوسی از مامان کوک داشتم میرفتم که .....
میدونم کوتاه شد تقصیر خودتونه لایک نمیکنین 😕😶
# پارت ۴۳
جیمین : ا.ت ... ببین پاشو خب ؟ پاشو ببرتنم اون جایی که زندانیت کرده بودن بدو
ا.ت : جیمین .... اگه چیزیم شد مواظبش باش باشه ؟ ( گریه )
جیمین : ا.ت ؟ ... این چه حرفیه ؟ بلایی سرت نمیاد پاشو ( گریش جاری میشه )
ا.ت : اگه شد مراقبش باش
جیمین : همچین نگو دیگه ... باشه ... مراقبشم فقط بلند شووووو ( گریه )
ا.ت : باشه
ویو جیمین : به زور بلندش کردم ... خدایا ببین چقدر تحمل داره آخه ؟ یه عالمه عذابش دادی باز داره تحمل میکنه خودت مواظبش باش این دختر گناه داره حقش این نیس ... خدایا بیشتر از تحملش رو نسیبش کردی ؟ ... رفتیم جایی که زندانیش کرده بودن که با صحنهای که دیدم خشکم زد ... یه آقایی دم در مرده بود رو صورتش یه سوراخ بود معلوم بود جا کفشای پاشنه بلنده ا.ت بود حاجی ایولاااااا ببین چجوری کشتتش حالا بیخیال از اینا سریع جنازه رو با کمک ا.ت جمع کردیم و ا.ت رو بردم و دوباره به صندلی بستم که گف ....
ا.ت : جیمین ... خودت چی ؟ ... اگه بفهمن میخوای کمکم کنی میکشنت
جیمین : من هیچیم نمیشه نترس تو فقط مراقب خودت باش اوکی ؟
ا.ت : اوکی
ویو ا.ت : دل شوره گرفته بودم قلبم درد گرفته بود دلم برای کوک تنگ شده بود جیمین منو شل بست به صندلی و خودش به آرومی رف بیرون بیچاره با دردای منو کوک درد میکشه دلم داشت کباب میشد خدایا گناه من چی بود ها ؟ چیکارت کردم رحم نمیکنی بم ؟ قلبم هزار پاره شده ... داداشم آوارس ای خداااااا ... آتیش زد این دوری منو کشت ... منو این زندگی ای خدااااااااااااااااااااا ( این قسمت رو با جیغ گف ) .....
ویو جیمین : با جیغش فهمیدم تنهایی میخواد زندگیش سخت بود کوک برام تعریف کرده بود تو بچگی چی کشیده دلم براش میسوخت ولی الان مرحم دردش کوک بود که اونم نیست زنگ زدم بش تا میتونه بیاد و گفت که سریع حرکت میکنه و خودش رو میرسونه منم تو این مدت رفتم پا جاسوسی از مامان کوک داشتم میرفتم که .....
میدونم کوتاه شد تقصیر خودتونه لایک نمیکنین 😕😶
۴.۹k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.