خدا گر پرده بردارد
خدا گر پـَـردِه بـَردارَد
زِ رویِ کارِ آدمها
چه شادیها خـورَد بَرهم
چه بازیها شَوَد رسوا
یکی خَندَد زِ آبادی
یکی گِریَد زِ بَربادی
یکی از جان کُنَد شادی
یکی از دل کُنَد غوغا
چه کاذب شَوَد صادق
چه صادق شَوَد کاذب
چه عابِدها شَوَد فاسِق
چه فاسِقها شَوَد عابِد
چه زشتیها شَوَد رنگین
چه تلخیها شَوَد شیرین
چه بالاها رَوَد پایین
چه اسفَلها شَوَد عُلیا
عجب صبری خدا دارد که پرده برنمیدارد.
زِ رویِ کارِ آدمها
چه شادیها خـورَد بَرهم
چه بازیها شَوَد رسوا
یکی خَندَد زِ آبادی
یکی گِریَد زِ بَربادی
یکی از جان کُنَد شادی
یکی از دل کُنَد غوغا
چه کاذب شَوَد صادق
چه صادق شَوَد کاذب
چه عابِدها شَوَد فاسِق
چه فاسِقها شَوَد عابِد
چه زشتیها شَوَد رنگین
چه تلخیها شَوَد شیرین
چه بالاها رَوَد پایین
چه اسفَلها شَوَد عُلیا
عجب صبری خدا دارد که پرده برنمیدارد.
- ۸۲۱
- ۲۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط