.۵روز تا شهادت کمیل
.۵روز تا شهادت کمیل
بسم رب الشهدا
شب عقدش بود به همراه خانمش رفته بودن آتلیه ... بعد از اینکه چند تا عکس میگیرن به خانم عکاس میگه یه عکس میخوام واسه سر مزار !!! عکاس هم بعد کلی تعجب یه عکس میگیره برای همون کاری که کمیل گفته بود...
.............
دو سه روزی از شهادت کمیل میگذشت ...رفته بودیم مسجد برای مراسم ...
دیدیم اون خانم عکاس هم اومده با یه قاب عکس...
از شدت گریه نمیتونست حرف بزنه ...
بعد از اینکه کمی حالش خوب شد گفت :هفت ماه از اون ماجرا گذشته اما وقتی خبر شهادت برادرتون رو شنیدم یاد حرفش افتادم ... اونموقع فکر میکردم داره شوخی میکنه .... این قاب عکس سفارش برادرتونه ... اونجا دیگه مطمئن شدم که کمیل از شهادتش خبر داشته ... راوی:خواهر شهید کمیل صفری تبار
#شهید_کمیل
#شهید_کمیل_صفری_تبار
بسم رب الشهدا
شب عقدش بود به همراه خانمش رفته بودن آتلیه ... بعد از اینکه چند تا عکس میگیرن به خانم عکاس میگه یه عکس میخوام واسه سر مزار !!! عکاس هم بعد کلی تعجب یه عکس میگیره برای همون کاری که کمیل گفته بود...
.............
دو سه روزی از شهادت کمیل میگذشت ...رفته بودیم مسجد برای مراسم ...
دیدیم اون خانم عکاس هم اومده با یه قاب عکس...
از شدت گریه نمیتونست حرف بزنه ...
بعد از اینکه کمی حالش خوب شد گفت :هفت ماه از اون ماجرا گذشته اما وقتی خبر شهادت برادرتون رو شنیدم یاد حرفش افتادم ... اونموقع فکر میکردم داره شوخی میکنه .... این قاب عکس سفارش برادرتونه ... اونجا دیگه مطمئن شدم که کمیل از شهادتش خبر داشته ... راوی:خواهر شهید کمیل صفری تبار
#شهید_کمیل
#شهید_کمیل_صفری_تبار
۳.۴k
۰۸ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.