پلنگ سنگی دروازه های بسته شهرم
پلنگ سنگی دروازه های بسته شهرم
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم
مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم
یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم
کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی بخشم
تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازههای بسته شهرم
#فاضل_نظری
مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم
تفاوت های ما بیش از شباهت هاست باور کن
تو تلخی شراب کهنه ای من تلخی زهرم
مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم
یکی از سنگ های کوچک افتاده در نهرم
کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی بخشم
تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم
تو آهوی رهای دشت های سبزی اما من
پلنگ سنگی دروازههای بسته شهرم
#فاضل_نظری
۱.۳k
۰۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.