پاییز را دوست دارم

پـایــیــز را دوست دارم
پـایــیــز زمستانی است ﮐﻪ ﺗﺐ ﮐﺮﺩﻩ !
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻟﺮﺯ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﻐﻀﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ
ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺳﺖ ؛ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ،
ﻣﻦ، ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ
ﺩﺭ ﺗﺐ ﻭ ﻟﺮﺯ پـایــیــز
ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻢ!
پــایــیــز عروس تمامﻓﺼﻞ‌ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ؛
پــایــیــز که رسید
ﻟﻪ ﻧﮑﻨﻢ؛ ﺑﺮﮔﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ
ﺑﺎﺭ ﻧﻔﺲ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ‌ﺍﻡ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻧد . . .
دیدگاه ها (۱)

.آدمها همدیگر را پیدا می کنند…از فاصله های خیلی دور ...از ته...

جمعہباید در الاچیق دنج آغوشت آرام و ساڪت نشستاز چای داغ لبان...

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند ن...

این روزها فصل هاے نبودنت را به تنهایــے میڱذرانــم...گاهــے...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط