خانه ي دوست فرو ريخت سرم ...
مانده ام عشق کجا مدفون شد ؟!!!
به چه جرمي غزلم را خواندند ؟؟؟
به چه حقي همه را سوزاندند ؟؟؟
گله دارم سهراب ..........
دل من سخت گرفته است ؛ بگو...
دوست دارم بروم ...
اينهمه خاطره را از دل من برداريد ؛
عشق را جاي خودش بگذاريد ؛
بگذاريد به اين خوش باشم ؛
که به قول سهراب :
پشت دريا شهريست
که در آن هيچکسي تنها نيست
undefined عشق بازيچه ي آدمها نيست undefined
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.