خانواده سیاه پارت
خانواده سیاه 🖤 ( پارت ۱۲ )
( در خانه )
الین : سلام آنا ! سلام املی ! بلاخره اومدی ... 💕
املی : الـــــــین ! باورم نمیشه ... پدر و مادرم زندن 😀
الین : باورم نمیشه ... ⭐ پیدا شون میکنیم نه ... 🩷
املی : راستش ... 🙁
آنا : همین رو گیریم 😔
( بعد توضیح برای الین )
الین : واااااااااااااااااااااااااااااااای ! 😥
املی : و....ولی من نمیترسم 😊 بریم پیداشون کنیم 😇
آنا : ولی ...
الین : روکی ... چی 🤧
املی : مـ ...من از اون نمیترسم ... بریم !
آنا : اوکی 👍🏻 اگه تو میگی باش ❤️
( آماده شدن ... )
الی : پس من چی ؟🤨
املی : باشه تو هم بیا ... 😑
و ۴ نفره رفتن ...
با موتور املی 🩷🗿😐
آنا : کجا بریم حالا ...
الین : سریع تر بروووووو 😆
الی : منو بانی رو موتور عشق میکنیم آبجی 🥳
املی : اوکی سریع تر میرم ... 😐
( گااااااااااز )
ادامه دارد 🩷
( در خانه )
الین : سلام آنا ! سلام املی ! بلاخره اومدی ... 💕
املی : الـــــــین ! باورم نمیشه ... پدر و مادرم زندن 😀
الین : باورم نمیشه ... ⭐ پیدا شون میکنیم نه ... 🩷
املی : راستش ... 🙁
آنا : همین رو گیریم 😔
( بعد توضیح برای الین )
الین : واااااااااااااااااااااااااااااااای ! 😥
املی : و....ولی من نمیترسم 😊 بریم پیداشون کنیم 😇
آنا : ولی ...
الین : روکی ... چی 🤧
املی : مـ ...من از اون نمیترسم ... بریم !
آنا : اوکی 👍🏻 اگه تو میگی باش ❤️
( آماده شدن ... )
الی : پس من چی ؟🤨
املی : باشه تو هم بیا ... 😑
و ۴ نفره رفتن ...
با موتور املی 🩷🗿😐
آنا : کجا بریم حالا ...
الین : سریع تر بروووووو 😆
الی : منو بانی رو موتور عشق میکنیم آبجی 🥳
املی : اوکی سریع تر میرم ... 😐
( گااااااااااز )
ادامه دارد 🩷
- ۳.۸k
- ۰۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط