تو مال منی
که یهو تلفن ا.ت زنگ خورد و رفت بیرون
همین که برگشتم یونا لbاش رو گذاشت رو لbام و میبوsیدم
از خودم جداش کردم که دوباره این کارو کرد و برگشت بهم گفت
یونا : بهتره همراهی کنی وگرنه همه چی رو لو میدم ( عشوه )
کوک : من حاضر نیستم تورو بbوسم
یونا : باشه پس این ویدیو رو ببین
(ویدیو دوربین ها وقتی که جونگ کوک زد تو گوش ا.ت )
کوک : تو چقدر عوضی و هرzه هستی
یونا : حالا خودت میدونی میتونی همراهی نکنی و این ویدیو به خانواده نشون داده میشه و کوک تمام میشه ( پوزخند )
کوک : باشه
کوک ویو
تا گفتم باشه لbاش رو گذاشت رو لbام و مک میزد من مثلا اشتیاق به همراهی نداشتم ولی مجبور بودم و منم باهاش همراهی کردم بعد هم چند دقیقه یکدفعه صدای شخصی رو از پشت سرم شنیدم
ویو ا.ت
یونا اومده بود داخل اتاق و راجب یه چیزی حرف میزد که باید جونگ کوک براش جبران کنه میون حرف هاشون تلفن من زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم
فرد ناشناس: سلام خانم جئون ا.ت ؟
ا.ت : سلام ، بله خودم هستم بفرمایید
فرد ناشناس : عا خانم ا.ت من از شرکت BTW تماس میگیرم
( یه توضیح کوچیک : ا.ت برای عضویت در کارکنان شرکت بی تی دابل یو ثبت نام کرد و منتظر جواب بود )
ا.ت : ااا بله چیزی شده ؟
آقای چا همون فرد ناشناس
چا : خانم ا.ت من آقای چا هستم و میخواستم بگم که شما برای مصاحبه انتخاب شدید
ا.ت : واقعا خیلی ممنونم ( ذوق )
آقای چا : خواهش میکنم میتونید فردا بیایید برای مصاحبه ؟
ا.ت : ااا من نمیتونم ولی پس فرداش میتونم بیام
آقای چا : خب خوبه پس اون موقع براتون وقت میزاریم دوباره باهاتون تماس گرفته میشه
ا.ت : خیلی ممنونم
خدانگهدار
آقای چا : خواهش میکنم خدانگهدار
ا.ت : خدایا شکرت بلاخره میتونم کار پیدا کنم بزار ( ذوق )
ا.ت : بزار به جونگ کوک هم بگم
رفتم سمت در و در رو آروم باز کردم که سوپرایزشون کنم ولی خودم سوپرایز شدم
جونگ کوک داشت یونا رو با اشتیاق میbوسید
اشک تو چشمام جمع شد
ا.ت : جو..نگ...کو...ک
که یهو...
اینم یه پارت هدیه که اگر خیلی کنجکاو شدین بفهمین قضیه چیه 😊❤️
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.