می شود باز
میشود باز
با بعضی از همین دلخوشیهای ساده
زندگیها کرد،
مثلاً با آوازِ بیمنظور باد رفت یک طرفی
ترانهی آسانی را به یاد آورد.
میشود با هر چه آشناست
آشناتر شد.
چمدانی کوچک
خیالی روشن
راهی معلوم
بعد هم هوای رفتن به جایی دور!
یکی دو کتابِ ورق خورده،
خُرده نانی برای کبوتری در راه،
سایهسار دو کاج، دوسایه، دوسبز
یکیشان سر بر شانهی دیگری انگار
منتظرِ قصهنویسِ قدیمیِ همان برفها و بارانها...!
#سید_علی_صالحی
با بعضی از همین دلخوشیهای ساده
زندگیها کرد،
مثلاً با آوازِ بیمنظور باد رفت یک طرفی
ترانهی آسانی را به یاد آورد.
میشود با هر چه آشناست
آشناتر شد.
چمدانی کوچک
خیالی روشن
راهی معلوم
بعد هم هوای رفتن به جایی دور!
یکی دو کتابِ ورق خورده،
خُرده نانی برای کبوتری در راه،
سایهسار دو کاج، دوسایه، دوسبز
یکیشان سر بر شانهی دیگری انگار
منتظرِ قصهنویسِ قدیمیِ همان برفها و بارانها...!
#سید_علی_صالحی
۳.۵k
۲۴ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.