مرا ببر به خوابی که

مرا ببر به خوابی که......
کاش هرگز چشمانم لب وا نمی کردند!
مردن در تویی احتمالی،که اینک در جهانی دیگر،
آغشته در چشمانی که من نیستم!
مردن در تویی احتمالی،
که بیداریت شاهدیست قطعی، برای زنده به گوری ام!
جسم های سرکش وحشیانه،
که ما را یکبار دیگر از هم جدا کردند!
بیگانه از واقعیت ها؛
خیره ماندن به دقایق؛
مرگ این خواب،بیداری من بود...
قول می دهم در خواب بعدی،
اگر تو بیایی،
برای همیشه بمیرم...
دیدگاه ها (۱)

خرابم مثه خرم شهر ولی تو خرم آبادم :|

تو اَفتاوُیی مِ چی شوگارِ تارِمتو گرمایی مِ سرما وَر نسارِمت...

ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺻﺪ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ ،ﺷﻤﺎ ﻫﺰﺍ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط