بیا میخواهم رازی برایت بگویم
بیا میخواهم رازی برایت بگویم
رازی از بغض های درد دار که گلو را جِر میدهد
رازی برایت بگویم از سگ دو زدن ها که آخرش
منتهی میشود به بن بست
بن بستی که تمام سعی و تلاشت را میپوشاند
اخر همین بن بست میخواهم بنشینم و خستگی در کنم ..
خستگی های یک عمر را که دیگر جانی ندارم ..
میخواهم تمام شود و دیگر چیزی نباشد ...
رازی از بغض های درد دار که گلو را جِر میدهد
رازی برایت بگویم از سگ دو زدن ها که آخرش
منتهی میشود به بن بست
بن بستی که تمام سعی و تلاشت را میپوشاند
اخر همین بن بست میخواهم بنشینم و خستگی در کنم ..
خستگی های یک عمر را که دیگر جانی ندارم ..
میخواهم تمام شود و دیگر چیزی نباشد ...
۶۵۵
۰۷ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.