داستانک

#داستانک

پدری به فرزندش گفت: این هزارتا چسب زخم را بفروش تا برایت کفش بخرم.

بچه باخود فکر کرد : یعنی باید آرزو کنم هزار نفر زخمی بشن تا من کفش بخرم؟!
ولش کن کفشهای پاره خوبه!!!


خدایا ...
گاهی دلهای بزرگ را آنچنان درون سینه هایی کوچک میگذاری که شرمسار میشویم، از بزرگی که برای خود ساخته ایم ...


صدای_عشق★
دیدگاه ها (۱)

سخت تر از هروئینه دل کندن از گرمای تنت :):blue_heart:🕊 💫 ^پر...

دلبــــرجـان...♡اِنگارخُدا تُورو چِفتِ تَنِ مَن دوختِه کِه ا...

تقصیر خودمونهاز بس خوبیم فکر میکنن لباس فروشیه ؛میرن دوراشون...

ای در دل منمیل و تمنا همه تو ... #مولانا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط