به او گفته بودم نه گفته بودم نمیتوانم

به او گفته بودم نه... گفته بودم نمی‌توانم!
نمی‌توانم کسی را دوست داشته باشم و از عشق خاطره ی خوبی ندارم... گفته بودم به سراغم نیا، به من فکر نکن، به من دل نبند، حتی خوابم را نبین! اما می آمد، به هر بهانه، گاهی با چند شاخه گل در دست و گاهی با چند بیت شعر بر لب...
من از عشق بریده بودم و خسته، و او عاشق بود و تازه نفس، کوتاه نمی آمد! گفته بودم نمی‌شود، اما عاقبت این سماجت ها دلم را لرزاند...
راستش آدم گاهی آنقدر زخمی است که دلش میخواهد بر بلندترین نقطه ی دنیا بایستد و به هرعشقی نه بگوید و اگر کسی نباشد که به قلبش امید بخشد احساسش از دست می‌رود، برای همیشه می‌میرد!
و چه خوب است در برابر آنهایی که با بی رحمی دلی را می شکنند و باور آدم ها را به عشق نابود می کنند کسانی باشند که این"نه شنیدن ها" خسته‌شان نکند و با اصرارهایشان قلبی را به عشق پیوند دهند و نگذارند زنجیره ی زیبای دوست داشتن قطع شود... و دنیای ما چقدر از این عاشق های مصمم کم دارد...!
#فرشته_رضایی
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من ! #مولانا #عاشقانه

دور از رخ تو دم به دم از گـــوشــه چشمـــمسی...

به وصلِ خود دوایی کن ،دلِ دیوانه‌ ما را ... #سعدی #عاشقانه

مدت هاستحال جهان خوش نیستمدت هاست که گرفتهدل آدم ها.این روزه...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط