همچون شقایقم دل خونین سیاه شد


همچون شقایقم دل خونین سیاه شد

کان سرو نوبر آمده از بوستان برفت

خوردیم زخمها که نه خون آمد و نه آه

وه این چه نیش بود که تا استخوان برفت
#سعدی

دیدگاه ها (۲)

‌آمدن رفتن دویدن عشق ورزیدن در غم انسان نشستن پا به پای شادم...

افسردگی به انسانفرصت اندیشیدن نمی‌دهد.بنابراین برای نادان نگ...

#wallpaper

😍😍

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط