Ep3
Ep3
بریم بمیریم
............(از زبون سایه)
به هزار قول قرار هارا رو رازی کردم برسونتم دانشگاه
به هر حال باید انتقام سر بنده خدامو میگرفتم
تو راهرو که راه میرفتم صدای پچ پچا با سلام رییسا قاطی میشد
در کلاسو با پا باز کردم
چوب شور
بمبم مثل چی از خواب پرید
بم بم :تویی چندش . خوابمو پروندی .
به عنم چوب شور . یوگ کجاست؟
بم بم: یااااا سرت چیشده؟؟:/
جواب منو بده احمق
بم بم : بقیه نوچمونن چرا به من فوش میدم؟
کنترلمو از دست دادم
چون اونا هر غلطی بخوان دارن میکنن
به سرم اشاره کردم
بم بم: یا امام زاده جی وای پی
صندلی پشتیشو هل داد یکی با مخ افتاد زمین.
یوگ : عنتر نمیدونی خوابم!
بم بم : پاشو ببین چه بلایی سر زنت اوردن!!
یوگ :هاهار خندیدیم
شوخی مسخره ی بم بم دهن به دهن چرخیده بود چوری که خودمونم داشت باورمون میشد .
راستی من رییس یک گروه از بچه هامون بودم از دبیرستان با یه هل دادن شروع شده بود و حالا همه
طرفدار یکی از ماها بودن
البته ما قوی تر بودیم بیشترمون در سخون بودیم
رییس اون گروه بیون بکهیون بود با اون دوست پسرش پارک چانیول!
قضیه ی گ....ی بودن اون دوتارم بمی طرح کرده بود .
ولی همه چی رو اونا از حد گذروندن
با ماشین زدن به من!
یوگ و بم رفیق فابریکای من و با من رییس دستهی خودمون بودیم
اسم دار دستمون خون بود
چون تو اولین درگیری جوری بیونو زدم که مماخش خون اومد(دلم به حال بک سوخت)
اونام بد این ماجرا اسماشونو گذاشتن ومپایر
شما خوبین!!!
............
خوب چطور بود
بابت تاخیر عذر
هر کی میخواد باشه زودتر بگه
میخوام کاورامو درست کنم!
#فیک
بریم بمیریم
............(از زبون سایه)
به هزار قول قرار هارا رو رازی کردم برسونتم دانشگاه
به هر حال باید انتقام سر بنده خدامو میگرفتم
تو راهرو که راه میرفتم صدای پچ پچا با سلام رییسا قاطی میشد
در کلاسو با پا باز کردم
چوب شور
بمبم مثل چی از خواب پرید
بم بم :تویی چندش . خوابمو پروندی .
به عنم چوب شور . یوگ کجاست؟
بم بم: یااااا سرت چیشده؟؟:/
جواب منو بده احمق
بم بم : بقیه نوچمونن چرا به من فوش میدم؟
کنترلمو از دست دادم
چون اونا هر غلطی بخوان دارن میکنن
به سرم اشاره کردم
بم بم: یا امام زاده جی وای پی
صندلی پشتیشو هل داد یکی با مخ افتاد زمین.
یوگ : عنتر نمیدونی خوابم!
بم بم : پاشو ببین چه بلایی سر زنت اوردن!!
یوگ :هاهار خندیدیم
شوخی مسخره ی بم بم دهن به دهن چرخیده بود چوری که خودمونم داشت باورمون میشد .
راستی من رییس یک گروه از بچه هامون بودم از دبیرستان با یه هل دادن شروع شده بود و حالا همه
طرفدار یکی از ماها بودن
البته ما قوی تر بودیم بیشترمون در سخون بودیم
رییس اون گروه بیون بکهیون بود با اون دوست پسرش پارک چانیول!
قضیه ی گ....ی بودن اون دوتارم بمی طرح کرده بود .
ولی همه چی رو اونا از حد گذروندن
با ماشین زدن به من!
یوگ و بم رفیق فابریکای من و با من رییس دستهی خودمون بودیم
اسم دار دستمون خون بود
چون تو اولین درگیری جوری بیونو زدم که مماخش خون اومد(دلم به حال بک سوخت)
اونام بد این ماجرا اسماشونو گذاشتن ومپایر
شما خوبین!!!
............
خوب چطور بود
بابت تاخیر عذر
هر کی میخواد باشه زودتر بگه
میخوام کاورامو درست کنم!
#فیک
۲.۶k
۱۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.