صدایم کن

صدایم کن
دلم برایِ هم آغوشیِ صمیمی‌ِ تنها یمان
برایِ نوازش
برایِ صدا کردن‌هایِ تو
برایِ حرف‌هایِ خوب
تنگ شده صدایم کن!
دلم برایِ دوست داشتن‌هایِ بی‌ انتها
برایِ شب‌های تا صبح ... بدونِ خواب
برایِ خودم
برای خودت
پنجره‌ها و مهتاب
تنگ شده

صدایم کن!
دیدگاه ها (۱)

خدایــــــــــا دخالتـــــ نمے کنمـــــفقط گــــــــــاهے حس...

کسی را می شناسی کهشیشه ی شکسته ی پنجره ای رابند بزندپیش از آ...

دیالوگ ماندگارری: دیگه حتی رُفقام هم نمی خوان با من حرف بزنن...

دلم برایِ هم آغوشیِ صمیمی‌ِ تنها یمان برایِ نوازش، برایِ صدا...

عزیز دلم تو که نباشی هیچ چیزی بهم حس خوب نمیده خودت بهتر مید...

دلم واست تنگ شده چرا منو نمیبری پیش خودت خسته شدم از اینجا ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط