پارت ۲۳
پارت ۲۳
ات : پاشو
((که تهیونگ ات رو بوسید))
ته : حالت خوبه بیبی ؟
ات : نه دلم خیلی درد میکنه
ته : خیلی زیاد ؟
ات : اهوم
((که ته ؛ ات رو بغل کرد و داخل حموم برد و دل ات رو ماساژ داد))
ته : خوب شدی
ات : بهترم
((که ایندفه ات ؛ ته رو بوسید))
ته : خیلی دوست دارم
ات : همچنین
ته : بیب من بچه میخواممم ترو خدااا میشه یه بچه درست کنیم ؟
ات : تهیونگ بزار یه ماه از ازدواجمون بگذره
ته : نه من بچه میخوام
ات : بزار یه ماه بگذره باشههه
((که ات بیهوش شد ))
ته : اتتتتتت ... اتتتتت
ته : اتتتت بیدار شو پیشدی یهووو ؟؟؟؟؟ اها فهمیدم خون نخوردی اینجوری شدی !؟
(( که تهیونگ تیغ رو برداشت و دستشو برید و داخل دهن ات خون ریخت ))
ته : اتتت بیدار شوو (( با گریه شدید ))
ات : بیب گریه نکن من خوبم
ته : اتت بهوش اومدییی ( با خوشحالی )
ات : اره گریه نکن
ته : باشه حالت خوبه
ات : اهوم راستی ساعت چنده ؟
ته : ساعت ۴ شبه
که ات ..........
شرط برای پارت ۲۴
۳۵ تا لایک
۳۵ تا کامنت
ایندفه تا به شرط نرسه نمیزارم گفته باشم 😂💔 ببخشید دیر شد نتم ضعیف بود
ات : پاشو
((که تهیونگ ات رو بوسید))
ته : حالت خوبه بیبی ؟
ات : نه دلم خیلی درد میکنه
ته : خیلی زیاد ؟
ات : اهوم
((که ته ؛ ات رو بغل کرد و داخل حموم برد و دل ات رو ماساژ داد))
ته : خوب شدی
ات : بهترم
((که ایندفه ات ؛ ته رو بوسید))
ته : خیلی دوست دارم
ات : همچنین
ته : بیب من بچه میخواممم ترو خدااا میشه یه بچه درست کنیم ؟
ات : تهیونگ بزار یه ماه از ازدواجمون بگذره
ته : نه من بچه میخوام
ات : بزار یه ماه بگذره باشههه
((که ات بیهوش شد ))
ته : اتتتتتت ... اتتتتت
ته : اتتتت بیدار شو پیشدی یهووو ؟؟؟؟؟ اها فهمیدم خون نخوردی اینجوری شدی !؟
(( که تهیونگ تیغ رو برداشت و دستشو برید و داخل دهن ات خون ریخت ))
ته : اتتت بیدار شوو (( با گریه شدید ))
ات : بیب گریه نکن من خوبم
ته : اتت بهوش اومدییی ( با خوشحالی )
ات : اره گریه نکن
ته : باشه حالت خوبه
ات : اهوم راستی ساعت چنده ؟
ته : ساعت ۴ شبه
که ات ..........
شرط برای پارت ۲۴
۳۵ تا لایک
۳۵ تا کامنت
ایندفه تا به شرط نرسه نمیزارم گفته باشم 😂💔 ببخشید دیر شد نتم ضعیف بود
۱۱.۰k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.