زل زدیم به در و دیوار

زل زدیم به در و دیوار
و "دوستت دارم "ها را فریاد نزدیم
پنحره ها را بستیم
بوسه ها را
پنهان کردیم زیر تخت
و هیچ نگفتیم....
اینگونه بود که یک شب
عشق خوابید
و دیگر بیدار نشد .
دیدگاه ها (۸)

‏ادمارو نمیشه فهمید..هرکسی درون خودش یه ادم دیگه است!

وقتی ماشین رو برمیدارم و با الی میریم دور و ذرت خورون کنار د...

Part:20_____________________________ لونا " تا شب با اجوما ک...

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط