هر چه با تنهایی من آشنا تر می شوی

هر چه با تنهایی من آشنا تر می شوی
دیر تر سر می زنی و بی وفا تر می شوی

هر چه از این روزهای آشنایی بگذرد
من پریشان تر، تو هم بی اعتنا تر می شوی…

من که خرد و خاکشیرم، این تویی که هر بهار
سبزتر می بالی و بالا بلا تر می شوی

مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها
گاه وقتی در قفس باشی رها تر می شوی

عشق قلیانی ست با طعم خوش نعنا دو سیب
می کشی آزاد باشی، مبتلا تر می شوی!

یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار
یا به دیدار من ابری نیا، تر می شوی
دیدگاه ها (۶)

. سه تارم ، راست میگوید .....کمی ناکوک و بد حالم.....مخالف م...

ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻣن ﺁﻣﻮﺧﺖ :ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﺎﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ...

سالها بازیچه تقدیر بودن ساده نیستمثلِ یک دیوانه در زنجیر ...

دلم تنگ است.. برای کسی که... نمیشود.. !! او را خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط