سناریو
سناریو
وقتی مافیان و توی دعوا روت اسلحه میکشن
نامجون: *داری از ترس میلرزی*
به خودش میاد و میاد بغلت میکنه
*میخوای از بغلش بیای بیرون*
محکم به خودش فشارت میده و با صدای بغض آلود میگه: ببخشید تورو خدا ولم نکن
جین: شوکه شده از کارش و داره و داره به دستش که توش تفنگه نگاه میکنه
یونگی: با بغض : م...ن متاس...فم «گریش میگیره» لطفاً ولم نکن
*میری بغلش میکنی* [آفرین بچه خوب 😂]
جیهوپ: با صدای آروم هی میگه: ببخشید
جیمین: با زانو میفته رو زمین: من چی کار کردممممم«داد»
*میری بغلش میکنی * و میگی: داد نزن عیب نداره [ چی شده عاقل شدی؟😂]
تهیونگ:
ا/ت : باور نمیشه برای یه دعوا حاضر شدی منو بکشی [ دوباره زد به سرت؟؟ چشمت کردم 😂]
تهیونگ: میاد بغلت و در گوشت هی با بغض میگه: ببخشید
جونگکوک: اسلحه رو پرت میکنه اون ور میاد لباشو میزاره رو لبات
*میخوای ازش جدا شی*
سفت از کمرت میگیره و نمیزاره تکون بخوری
بعد ازت جدا میشه و سرشو میبره نزدیک گوشت و میگه :من اشتباه کردم ببخشید کنترولم رو از دست دادم
درخواستی داشتید بیاید پی وی 💚
#سناریو بی تی اس
وقتی مافیان و توی دعوا روت اسلحه میکشن
نامجون: *داری از ترس میلرزی*
به خودش میاد و میاد بغلت میکنه
*میخوای از بغلش بیای بیرون*
محکم به خودش فشارت میده و با صدای بغض آلود میگه: ببخشید تورو خدا ولم نکن
جین: شوکه شده از کارش و داره و داره به دستش که توش تفنگه نگاه میکنه
یونگی: با بغض : م...ن متاس...فم «گریش میگیره» لطفاً ولم نکن
*میری بغلش میکنی* [آفرین بچه خوب 😂]
جیهوپ: با صدای آروم هی میگه: ببخشید
جیمین: با زانو میفته رو زمین: من چی کار کردممممم«داد»
*میری بغلش میکنی * و میگی: داد نزن عیب نداره [ چی شده عاقل شدی؟😂]
تهیونگ:
ا/ت : باور نمیشه برای یه دعوا حاضر شدی منو بکشی [ دوباره زد به سرت؟؟ چشمت کردم 😂]
تهیونگ: میاد بغلت و در گوشت هی با بغض میگه: ببخشید
جونگکوک: اسلحه رو پرت میکنه اون ور میاد لباشو میزاره رو لبات
*میخوای ازش جدا شی*
سفت از کمرت میگیره و نمیزاره تکون بخوری
بعد ازت جدا میشه و سرشو میبره نزدیک گوشت و میگه :من اشتباه کردم ببخشید کنترولم رو از دست دادم
درخواستی داشتید بیاید پی وی 💚
#سناریو بی تی اس
۱۸.۲k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.