.
.
با لـب گزه ات قلـب من از راه بـه در شد
خوردم سخنـم را، نگهم سـوی دگر شد
.
شش شورش شاهانه شبانه کم از آن است
آنقدر که چشمان تو پر فتنه و شر شد
.
آیات الهی همگی وصف نگــاهت
" استغفر الله" چه کفرانه به سر شد
.
هر بار که مایل به تو شد دست دل من
تردیدِ جوابت پرِ اما و اگر شد
.
ناگاه چه شد با دل من سـاحره بانو؟
با لشگـر موهات چه کردی؟چه خبر شد؟
.
زاینده تر از رودِ دو چشمم چه کسی دید؟
رودی که همه قطره ی آن خون جگر شد
.
هِی مزمزه کردی سخنت را و در آخر
جادوی کلامت به نهالم سه تبر شد
.
آن روز که رفتی همه آواز کلاغان
پیش نظرم یک به یکش مـرغ سحـر شد
#علی_نصر_اصفهانی
🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂
با لـب گزه ات قلـب من از راه بـه در شد
خوردم سخنـم را، نگهم سـوی دگر شد
.
شش شورش شاهانه شبانه کم از آن است
آنقدر که چشمان تو پر فتنه و شر شد
.
آیات الهی همگی وصف نگــاهت
" استغفر الله" چه کفرانه به سر شد
.
هر بار که مایل به تو شد دست دل من
تردیدِ جوابت پرِ اما و اگر شد
.
ناگاه چه شد با دل من سـاحره بانو؟
با لشگـر موهات چه کردی؟چه خبر شد؟
.
زاینده تر از رودِ دو چشمم چه کسی دید؟
رودی که همه قطره ی آن خون جگر شد
.
هِی مزمزه کردی سخنت را و در آخر
جادوی کلامت به نهالم سه تبر شد
.
آن روز که رفتی همه آواز کلاغان
پیش نظرم یک به یکش مـرغ سحـر شد
#علی_نصر_اصفهانی
🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂 🍁 🍃 🍂
۹۸
۱۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.