قصه ی ما یک شروع ساده داشت

قصه ی ما یک شروع ساده داشت
گفتم "دوستت دارم"
زیر لب خندید...
گل های پیراهنش جان گرفتند....
دیدگاه ها (۱)

به دلت بگوشور مرا نزندباران و منبا هم رفت و آمد داریم

به کدام"در"بگویمدوست داشتنت راتا"دیوار"نیامدنتفرو بریزد...

پارادوکس یعنی تمامِ روز به دوست داشتنت مشغول باشم و آخر شب ب...

🌱🍒لغزیده بر شکوفه ی لب های خامشــم         بس قصه ها ز پیچ و...

بمان...دوست داشتنم هنوز بوی باران و کاهگل می دهد... بوی مداد...

♥️🍂سلام ای عطر مریم زیر باران! دوستت دارمخودت این ابر عاشق ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط