تـو به یک رنگین کمان
تـو به یک رنگین کمان
به یک پنجره پُر از عطرِ بـاران
تـو به
قدم زدن...
به خُنکای نسیمِ اول صبح
به سوارِ اتوبوس شدن
به خواندنِ رمان های عاشقانه
تو به کمی از میم مجنون
لامِ لیلی
نیاز داری...
تو به
دیوانه وار
خندیدن
کمی فکر کردن به گنجشک ها
به سادگیِ
خیس شدن زیر باران
نیاز داری...
،
تو
لبخند بزن
کاری از دیازپام ها
بر نخواهد آمد...
#امیرمحمد_مصطفی_زاده
به یک پنجره پُر از عطرِ بـاران
تـو به
قدم زدن...
به خُنکای نسیمِ اول صبح
به سوارِ اتوبوس شدن
به خواندنِ رمان های عاشقانه
تو به کمی از میم مجنون
لامِ لیلی
نیاز داری...
تو به
دیوانه وار
خندیدن
کمی فکر کردن به گنجشک ها
به سادگیِ
خیس شدن زیر باران
نیاز داری...
،
تو
لبخند بزن
کاری از دیازپام ها
بر نخواهد آمد...
#امیرمحمد_مصطفی_زاده
۲۹۱
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.