پاسخ بر شبهات مطرح شده علیه علامه مصباح یزدی
پاسخ بر شبهات مطرح شده علیه علامه مصباح یزدی
قسمت دوم و پایانی
ب. آقای مصباح یزدی سابقه انقلابی و مبارزه با شاه ندارد، امام خمینی ایشان را قبول نداشت و ...
طبیعی است با توجه به بررسی شبهات اول و دوم، زمانی که جریان های مخالف آیت الله مصباح درباره وقایع سالهای نه چندان دور چنین دروغ های عجیب و غریبی طرح کرده اند، به مراتب این کار را نسبت به سالهای دورتر و دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ راحت تر می توانند انجام دهند و هر ادعایی را به خاطر حب و بغض های شخصی و سیاسی، علیه ایشان مطرح می کنند.
درباره سوابق انقلابی آیت الله مصباح، نسبت ایشان با حضرت امام (ره) و ... تا کنون به کرات افراد و رسانه های مختلف به طور مستند و تفصیلی پاسخ لازم را منتشر کرده اند اما تنها از باب یادآوری، اشاره ای کوتاه می شود به ماجرای تدوین اساسنامه جامعه مدرسین توسط آیت الله مصباح و لو رفتن ماجرا و فرار ایشان از دست ساواک.
پس از تبعید امام خمینی در سال ۱۳۴۳ و رو به افول نهادن مبارزات روحانیت، جمعی از فضلای حوزه علمیه قم که غالبا از شاگردان امام خمینی(ره) به حساب می آمدند تصمیم گرفتند تا تشکیلاتی برای نظم دهی به امور مبارزات شکل دهند. جلسات مداوم این افراد منجر به نوشتن اساسنامه تشکیلاتی شد که بعدها به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مشهور شد اما یک بی احتیاطی سبب شد تا گردانندگان جلسه مجبور به فرار از شهر قم شوند.
اساسنامه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در جمعی یازده نفره مورد بحث قرار گرفته بود، در منزل آقای آذری قمی کشف شد تا نصیری رئیس ساواک در گزارشی به محمدرضا شاه این گونه بنویسد: چون ضمن تحقیقات از متهمین معلوم گردیده که هشت نفر از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم به اسامی: علی مشکینی، حائری تهرانی، علی قدوسی، مصباح یزدی، هاشمی رفسنجانی، محمد خامنهای، علی خامنهای و امینی در جلسات اولیه که در ۲۰ ماه قبل تشکیل گردیده، شرکت داشتند. لذا ایجاب می نماید که به منظور پی بردن به ماهیت حقیقی عناصری که احتمالا در نظر داشته اند چنین سازمانی را ایجاد نمایند، از نامبردگان فوق نیز تحقیقات لازم به عمل آید.
هاشمی رفسنجانی نیز ضمن اشاره به این موضوع در بخشی از خاطرات خویش، به اداره نشریه بعثت توسط خود و نشریه انتقام توسط آیت الله مصباح در سالهای قبل از انقلاب اشاره می کند که هر دو نشریه محتوایی ضد نظام شاهنشاهی و در حمایت از تاسیس یک نظام دینی داشته است:
" از اساسیترین کارهای ما در آن چند ماه، ایجاد تشکیلاتی بود که مرکزیت آن از یازده نفر تشکیل میشد آقایان خامنهای، منتظری، ربانی شیرازی، قدوسی، مصباح یزدی، امینی، محمد خامنهای، آذری، مشکینی، حائری تهرانی و من. نشریهی مخفی "بعثت" و "انتقام" در حقیقت ارگان همین جمعیت بود که در کارهای اجرایی آن آقایان سید محمود دعایی، مصباح، علی حجتیکرمانی و سیدهادی خسروشاهی و من همکاری داشتیم. نشریهی بعثت بیشتر جنبهی سیاسی و پرخاش و افشاگری داشت و نشریهی انتقام جنبهی ایدئولوژیکی آن قوی بود، که شاید بر اساس احساس چنین نیازی پس از بعثت منتشر شد. بعثت را من اداره میکردم و انتقام را آقای مصباحیزدی. در حل مسائل مالی هم نقش اساسی را هیئتهای موتلفه داشتند". (هاشمی رفسنجانی ، دوران مبارزه ، ج ۱ ، ص ۱۹۵)
درباره نسبت ایشان با امام راحل در دوران حیات آن پیر فرزانه نیز همین نکته بس که بنیانگذار کبیر انقلاب در دوران حیات خویش شخصا بر کمک مالی به دو نهاد را تاکید ویژه داشتند یکی حزب الله لبنان و دیگری موسسه زیر نظر آیت الله مصباح یزدی. (حجه الاسلام رحیمیان در گفتگو با روزنامه ایران ۱۹/۳/۸۷)
در پایان لازم به ذکر است که بیان این موارد برای افرادی که حاضر به دیدن و شنیدن واقعیات نیستند، سودی ندارد بلکه تنها نشان دهنده اوج دنائت و ناجوانمردی افراد و جریانهایی است که در تلاشند تا با قلب ۱۸۰ درجه ای واقعیات مسلم تاریخی، با اتکا به تحریف واقعیات، تهمت و افترا، اهداف سیاسی خود را به پیش ببرند.
رهبر انقلاب پیش از این در شهریور ۱۳۷۹ در اوج تخریب های علامه مصباح توسط جریان های شبه روشنفکری، علت این مساله را چنین توصیف کردند:
"شما میبینید این هجومهای تبلیغاتی را که به شخصیتهای برجسته، به انسانهای والا و با اخلاقهای برجسته میکنند؟ اینها همهاش نشان دهندهی اهداف و نیات دشمن است. وقتی یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیتهایی است که همهی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی بایستی از اعماق دل قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرد، میبینید که همین "و هم ینهون عنه و ینأون عنه".
حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم، هر جایی که باشد، دشمن آنجا را زود تشخیص میدهد؛ چون حسابگر است. دشمن - همانطور که گفتم - آنجا را می
قسمت دوم و پایانی
ب. آقای مصباح یزدی سابقه انقلابی و مبارزه با شاه ندارد، امام خمینی ایشان را قبول نداشت و ...
طبیعی است با توجه به بررسی شبهات اول و دوم، زمانی که جریان های مخالف آیت الله مصباح درباره وقایع سالهای نه چندان دور چنین دروغ های عجیب و غریبی طرح کرده اند، به مراتب این کار را نسبت به سالهای دورتر و دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ راحت تر می توانند انجام دهند و هر ادعایی را به خاطر حب و بغض های شخصی و سیاسی، علیه ایشان مطرح می کنند.
درباره سوابق انقلابی آیت الله مصباح، نسبت ایشان با حضرت امام (ره) و ... تا کنون به کرات افراد و رسانه های مختلف به طور مستند و تفصیلی پاسخ لازم را منتشر کرده اند اما تنها از باب یادآوری، اشاره ای کوتاه می شود به ماجرای تدوین اساسنامه جامعه مدرسین توسط آیت الله مصباح و لو رفتن ماجرا و فرار ایشان از دست ساواک.
پس از تبعید امام خمینی در سال ۱۳۴۳ و رو به افول نهادن مبارزات روحانیت، جمعی از فضلای حوزه علمیه قم که غالبا از شاگردان امام خمینی(ره) به حساب می آمدند تصمیم گرفتند تا تشکیلاتی برای نظم دهی به امور مبارزات شکل دهند. جلسات مداوم این افراد منجر به نوشتن اساسنامه تشکیلاتی شد که بعدها به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مشهور شد اما یک بی احتیاطی سبب شد تا گردانندگان جلسه مجبور به فرار از شهر قم شوند.
اساسنامه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در جمعی یازده نفره مورد بحث قرار گرفته بود، در منزل آقای آذری قمی کشف شد تا نصیری رئیس ساواک در گزارشی به محمدرضا شاه این گونه بنویسد: چون ضمن تحقیقات از متهمین معلوم گردیده که هشت نفر از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم به اسامی: علی مشکینی، حائری تهرانی، علی قدوسی، مصباح یزدی، هاشمی رفسنجانی، محمد خامنهای، علی خامنهای و امینی در جلسات اولیه که در ۲۰ ماه قبل تشکیل گردیده، شرکت داشتند. لذا ایجاب می نماید که به منظور پی بردن به ماهیت حقیقی عناصری که احتمالا در نظر داشته اند چنین سازمانی را ایجاد نمایند، از نامبردگان فوق نیز تحقیقات لازم به عمل آید.
هاشمی رفسنجانی نیز ضمن اشاره به این موضوع در بخشی از خاطرات خویش، به اداره نشریه بعثت توسط خود و نشریه انتقام توسط آیت الله مصباح در سالهای قبل از انقلاب اشاره می کند که هر دو نشریه محتوایی ضد نظام شاهنشاهی و در حمایت از تاسیس یک نظام دینی داشته است:
" از اساسیترین کارهای ما در آن چند ماه، ایجاد تشکیلاتی بود که مرکزیت آن از یازده نفر تشکیل میشد آقایان خامنهای، منتظری، ربانی شیرازی، قدوسی، مصباح یزدی، امینی، محمد خامنهای، آذری، مشکینی، حائری تهرانی و من. نشریهی مخفی "بعثت" و "انتقام" در حقیقت ارگان همین جمعیت بود که در کارهای اجرایی آن آقایان سید محمود دعایی، مصباح، علی حجتیکرمانی و سیدهادی خسروشاهی و من همکاری داشتیم. نشریهی بعثت بیشتر جنبهی سیاسی و پرخاش و افشاگری داشت و نشریهی انتقام جنبهی ایدئولوژیکی آن قوی بود، که شاید بر اساس احساس چنین نیازی پس از بعثت منتشر شد. بعثت را من اداره میکردم و انتقام را آقای مصباحیزدی. در حل مسائل مالی هم نقش اساسی را هیئتهای موتلفه داشتند". (هاشمی رفسنجانی ، دوران مبارزه ، ج ۱ ، ص ۱۹۵)
درباره نسبت ایشان با امام راحل در دوران حیات آن پیر فرزانه نیز همین نکته بس که بنیانگذار کبیر انقلاب در دوران حیات خویش شخصا بر کمک مالی به دو نهاد را تاکید ویژه داشتند یکی حزب الله لبنان و دیگری موسسه زیر نظر آیت الله مصباح یزدی. (حجه الاسلام رحیمیان در گفتگو با روزنامه ایران ۱۹/۳/۸۷)
در پایان لازم به ذکر است که بیان این موارد برای افرادی که حاضر به دیدن و شنیدن واقعیات نیستند، سودی ندارد بلکه تنها نشان دهنده اوج دنائت و ناجوانمردی افراد و جریانهایی است که در تلاشند تا با قلب ۱۸۰ درجه ای واقعیات مسلم تاریخی، با اتکا به تحریف واقعیات، تهمت و افترا، اهداف سیاسی خود را به پیش ببرند.
رهبر انقلاب پیش از این در شهریور ۱۳۷۹ در اوج تخریب های علامه مصباح توسط جریان های شبه روشنفکری، علت این مساله را چنین توصیف کردند:
"شما میبینید این هجومهای تبلیغاتی را که به شخصیتهای برجسته، به انسانهای والا و با اخلاقهای برجسته میکنند؟ اینها همهاش نشان دهندهی اهداف و نیات دشمن است. وقتی یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیتهایی است که همهی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی بایستی از اعماق دل قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرد، میبینید که همین "و هم ینهون عنه و ینأون عنه".
حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم، هر جایی که باشد، دشمن آنجا را زود تشخیص میدهد؛ چون حسابگر است. دشمن - همانطور که گفتم - آنجا را می
- ۵.۰k
- ۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط