P7
P7
(ته چیزی نمیگه و میا میره بعد از رفتن میا میره پیش ا/ت داشت یه شات دیگه میزد که یکی دستشو میگره سرشو بلند میکنه نگاش میکنه میبینه ته میگه)
ا/ت:ولم کن
تهیونگ: پاشو بریم خونه دیگه بسه
ا/ت:نه بابا کدوم خونه اون وقت
تهیونگ:ا/ت مجبورم نکن به زور ببرمت با پای خودت پاشو بریم
(ا/ت پاشد رفت که داشت میافتاد که ته گرفتش )
ا/ت: ولم کن
ته: اگه ولت کنم میوفتی
ا/ت:خیلی وقته که افتادم خبر نداری ولم کن
ته:ا/ت چیشده حالت خوبه
ا/ت:تازه میپرسه چی شده میگم ولم کن وگرنه جیغ میزنم
ته:خب بزن
ا/ت:گفتم ولم کن ۱
۲
۳
(میخواستم جیغ بزنم که ته منو بوسید هرچی میزدم به شونش ولن نمیکرد اخر سرولم کرد )
ا/ت:بار اخرت باشه بدون اجازه منو میبوسی فهمیدی
ته:مگه باید اجازه بگیرم که دوست دخترمو میبوسم ها
ا/ت:گفتم ولم کن
(تهیونگ ولم کرد با تلو تلو خودمو رسوندم به ماشین تهیونگ اومد و ماشیونو باز کرد)
تهیونگ ویو:
با تلو تلو خودشو رسوند به ماشین نزدیک بود چند بار تو راه بیوفته ولی اصلا به روی خودش نیاورد ا/ت دختر خیلی مغروریه اگه لج کنه که کسی نمیتونه از خر شیطون بیارتش پایین در ماشینو براش باز کردم سوار شد درو بستم خودمم سوار شدم، تو راه حس کردم صدای یه چیزی اومد ا/تو نگاه کردم دیدم سرش خورده به شیشه و خوابش برده یه خنده کوچولو کردم با خودم گفتم که اخه کی میتونه حتی وقتی مسته انقدر کیوت باشه ها، رسیدیم اومدم براید استایل بغلش کردم اوردمش تو خونه که از خواب بیدار شد)
پایان تهیونگ ویو
ا/ت ویو:
اصلا نفهمیدم کی خوابم برد که یهو از خواب بیدار شدم بغلم تهیونگ
پایان ا/ت ویو
ا/ت:منو بزار زمین
ته: چرا مگه نمیری تو اتاق
ا/ت: میخوام برم تو اشپز خونه
ته: تو آشپزخونه چیکار داری
ا/ت:حتما یه کاری دارم منو بزار زمین
(ته ا/تو میزاره زمین و پشت سر ا/ت میره میبینه ا/ت میره تو اشپز خونه و شروع میکنه به قهوه درس کردن (قهوه مستی رو از بین میبره)برای اینکه مستیش از بین بره)
ته:این وقت شب قهوه میخوای چیکار مگه نمیخوابی
ا/ت:دوست دارم بخورم مشکلی هست
(با صدای اروم)
ته:مثل اینکه امشب حرف های زیادی داریم که بزنیم
ا/ت:چیزی گفتی
ته:نه
ا/ت:پس مشکلی نیست
ته:برای منم یدونه درس کن
ا/ت:نوکر بابات غلام سیاه
ته:مگه چی میشه یه قاشق بیشتر قهوه بریزی
ا/ت:باشه باشه مغزمو نخور
(بعد از این که قهوه حاضر شد بردمش تو حال ته نشسته بود رو مبل و سقف و نگا میکرد قهوه رو گذاشتم جلوش خودمم رفتم مبل روبروش نشستم داشتم قهومو میخوردم ته داشت منو نگا میکرد سعی کردم توجه نکنم ولی دیکه داشت حرصم درمیومد)
ا/ت:چیه ادم ندیدی
ته:مستیت پرید
ا/ت:ارع
ته:مثلا اومدی حرص منو دربیاری ولی خودت ضرر کردی و به خودت اسیب زدی پاشو برو لباساتو عوض کن
(ته چیزی نمیگه و میا میره بعد از رفتن میا میره پیش ا/ت داشت یه شات دیگه میزد که یکی دستشو میگره سرشو بلند میکنه نگاش میکنه میبینه ته میگه)
ا/ت:ولم کن
تهیونگ: پاشو بریم خونه دیگه بسه
ا/ت:نه بابا کدوم خونه اون وقت
تهیونگ:ا/ت مجبورم نکن به زور ببرمت با پای خودت پاشو بریم
(ا/ت پاشد رفت که داشت میافتاد که ته گرفتش )
ا/ت: ولم کن
ته: اگه ولت کنم میوفتی
ا/ت:خیلی وقته که افتادم خبر نداری ولم کن
ته:ا/ت چیشده حالت خوبه
ا/ت:تازه میپرسه چی شده میگم ولم کن وگرنه جیغ میزنم
ته:خب بزن
ا/ت:گفتم ولم کن ۱
۲
۳
(میخواستم جیغ بزنم که ته منو بوسید هرچی میزدم به شونش ولن نمیکرد اخر سرولم کرد )
ا/ت:بار اخرت باشه بدون اجازه منو میبوسی فهمیدی
ته:مگه باید اجازه بگیرم که دوست دخترمو میبوسم ها
ا/ت:گفتم ولم کن
(تهیونگ ولم کرد با تلو تلو خودمو رسوندم به ماشین تهیونگ اومد و ماشیونو باز کرد)
تهیونگ ویو:
با تلو تلو خودشو رسوند به ماشین نزدیک بود چند بار تو راه بیوفته ولی اصلا به روی خودش نیاورد ا/ت دختر خیلی مغروریه اگه لج کنه که کسی نمیتونه از خر شیطون بیارتش پایین در ماشینو براش باز کردم سوار شد درو بستم خودمم سوار شدم، تو راه حس کردم صدای یه چیزی اومد ا/تو نگاه کردم دیدم سرش خورده به شیشه و خوابش برده یه خنده کوچولو کردم با خودم گفتم که اخه کی میتونه حتی وقتی مسته انقدر کیوت باشه ها، رسیدیم اومدم براید استایل بغلش کردم اوردمش تو خونه که از خواب بیدار شد)
پایان تهیونگ ویو
ا/ت ویو:
اصلا نفهمیدم کی خوابم برد که یهو از خواب بیدار شدم بغلم تهیونگ
پایان ا/ت ویو
ا/ت:منو بزار زمین
ته: چرا مگه نمیری تو اتاق
ا/ت: میخوام برم تو اشپز خونه
ته: تو آشپزخونه چیکار داری
ا/ت:حتما یه کاری دارم منو بزار زمین
(ته ا/تو میزاره زمین و پشت سر ا/ت میره میبینه ا/ت میره تو اشپز خونه و شروع میکنه به قهوه درس کردن (قهوه مستی رو از بین میبره)برای اینکه مستیش از بین بره)
ته:این وقت شب قهوه میخوای چیکار مگه نمیخوابی
ا/ت:دوست دارم بخورم مشکلی هست
(با صدای اروم)
ته:مثل اینکه امشب حرف های زیادی داریم که بزنیم
ا/ت:چیزی گفتی
ته:نه
ا/ت:پس مشکلی نیست
ته:برای منم یدونه درس کن
ا/ت:نوکر بابات غلام سیاه
ته:مگه چی میشه یه قاشق بیشتر قهوه بریزی
ا/ت:باشه باشه مغزمو نخور
(بعد از این که قهوه حاضر شد بردمش تو حال ته نشسته بود رو مبل و سقف و نگا میکرد قهوه رو گذاشتم جلوش خودمم رفتم مبل روبروش نشستم داشتم قهومو میخوردم ته داشت منو نگا میکرد سعی کردم توجه نکنم ولی دیکه داشت حرصم درمیومد)
ا/ت:چیه ادم ندیدی
ته:مستیت پرید
ا/ت:ارع
ته:مثلا اومدی حرص منو دربیاری ولی خودت ضرر کردی و به خودت اسیب زدی پاشو برو لباساتو عوض کن
۷۸.۶k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.