진정한 사랑~❤
진정한 사랑~❤
P~۴
ویو جینا:
الان یه هفته است که من پرستار *ته یانگ*هستم و با هانا(مادر ته یانگ )خیلی صمیمی شدم و امروز از خواب بیدار شدم و کارای لازم رو انجام دادم و لباس پوشیدم (اسلاید دو)(بچه ها سن ته یانگ رو اشتباهی نوشتم ۱۰سال اون ۸سالشه که چند روز دیگه تولدش میشه و ...اسپویل نمیکنم بیشتر بازم ببخشید🙏🏻💓)و رفتم بیرون یکم و به سمت عمارت ته راه افتادم بازم خیلی طول کشید برسم چون راهش دور بود و بلاخره رسیدم خدمتکار در رو باز کرد رفتم پیش هانا و ته یانگ مثل همیشه با قیافه کیوت ته یانگ روبرو شدم و هانا
-سلام دیر که نکردم (لبخند)
!سلام او نه دیر نکردی (لبخند)(علامت ته یانگ=)
=سلام (لحن بچه کوچولو)
-سلام خوشگلم وای تو چقدر شبیه پدرتی حدقل خواهرت شبیه مامانت بشه
!اره کپی باباشه او راستی جینا😯
-بله چیزی شده 🤨
!امروز تو باید ته یانگ رو ببر بیرون و.... 😁
- حتما کار هارو میکنیم و ساعت چند ببرمش!؟
!ساعت ۴ خوبه 🤔
-اره اوکیه 👌🏻😆 (خدمتکار در زد)
🤵🏻♀خانم مهمون داریم
=اخ جون عمو اومده🥳🤗(فهمیدین عموش کیه 🤪😂)
!الان میایم (خدمتکار رفت) بیا بریم جینا ته یانگ یکم عمو رو ببین و کاراتو بکن باشه
=باشه😊
! خب دیگه بریم (و رفتن پایین که ته یانگ بدوبدو رفت بغل عموش که کسی نیست جز جیمین )
=عمو جیمین(یکم بلند و بدو بد رفت بغل جیمین)
+آه ببین کی اینجاست (و یک شکلات به ته یانگ میده هانا بغل ته نشسته و جینا وایستاده کنار ته یانگ زیاد نزدیک نه )
£پس تو داری به ته یانگ شکلات میدی دندوناش خراب میشه یکی بزنمت🤬
(بعد ۱مین ته یانگ اومد منو بغل کرد و گفت )
=بریم بالا دیگه 🥲(جیمین داشت به جینا نگاه میکرد و شیفته اون شده بود )
-باشه 😊ما رفتیم *یکم خم شدم و درست ته یانگ رو گرفتم و بردم با لا تو اتاق*
£جیمین هو جیمین (دست جیمین تکون میده)
+ها چته!؟🤨
£تو چت شده!؟🤔
+میگم این دختره کی بود🤤!؟
!پرستار ته یانگ کیم جینا چطور ؟؛😀
£اوووو جیمین عاشق شده کی عروسی😯👻
........................................+
پارت بعدی رو بعد میزارم👻👸🏽🤞🏻
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_تا_ابد_کیپاپریم
#بلک پینک
#بی تی اس
P~۴
ویو جینا:
الان یه هفته است که من پرستار *ته یانگ*هستم و با هانا(مادر ته یانگ )خیلی صمیمی شدم و امروز از خواب بیدار شدم و کارای لازم رو انجام دادم و لباس پوشیدم (اسلاید دو)(بچه ها سن ته یانگ رو اشتباهی نوشتم ۱۰سال اون ۸سالشه که چند روز دیگه تولدش میشه و ...اسپویل نمیکنم بیشتر بازم ببخشید🙏🏻💓)و رفتم بیرون یکم و به سمت عمارت ته راه افتادم بازم خیلی طول کشید برسم چون راهش دور بود و بلاخره رسیدم خدمتکار در رو باز کرد رفتم پیش هانا و ته یانگ مثل همیشه با قیافه کیوت ته یانگ روبرو شدم و هانا
-سلام دیر که نکردم (لبخند)
!سلام او نه دیر نکردی (لبخند)(علامت ته یانگ=)
=سلام (لحن بچه کوچولو)
-سلام خوشگلم وای تو چقدر شبیه پدرتی حدقل خواهرت شبیه مامانت بشه
!اره کپی باباشه او راستی جینا😯
-بله چیزی شده 🤨
!امروز تو باید ته یانگ رو ببر بیرون و.... 😁
- حتما کار هارو میکنیم و ساعت چند ببرمش!؟
!ساعت ۴ خوبه 🤔
-اره اوکیه 👌🏻😆 (خدمتکار در زد)
🤵🏻♀خانم مهمون داریم
=اخ جون عمو اومده🥳🤗(فهمیدین عموش کیه 🤪😂)
!الان میایم (خدمتکار رفت) بیا بریم جینا ته یانگ یکم عمو رو ببین و کاراتو بکن باشه
=باشه😊
! خب دیگه بریم (و رفتن پایین که ته یانگ بدوبدو رفت بغل عموش که کسی نیست جز جیمین )
=عمو جیمین(یکم بلند و بدو بد رفت بغل جیمین)
+آه ببین کی اینجاست (و یک شکلات به ته یانگ میده هانا بغل ته نشسته و جینا وایستاده کنار ته یانگ زیاد نزدیک نه )
£پس تو داری به ته یانگ شکلات میدی دندوناش خراب میشه یکی بزنمت🤬
(بعد ۱مین ته یانگ اومد منو بغل کرد و گفت )
=بریم بالا دیگه 🥲(جیمین داشت به جینا نگاه میکرد و شیفته اون شده بود )
-باشه 😊ما رفتیم *یکم خم شدم و درست ته یانگ رو گرفتم و بردم با لا تو اتاق*
£جیمین هو جیمین (دست جیمین تکون میده)
+ها چته!؟🤨
£تو چت شده!؟🤔
+میگم این دختره کی بود🤤!؟
!پرستار ته یانگ کیم جینا چطور ؟؛😀
£اوووو جیمین عاشق شده کی عروسی😯👻
........................................+
پارت بعدی رو بعد میزارم👻👸🏽🤞🏻
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_تا_ابد_کیپاپریم
#بلک پینک
#بی تی اس
۶.۲k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.