زمانه دوخت لبم را به ریسمان سکوت
زمانه دوخت لبم را به ریسمان سکوت
که قیمتم بشناسد ، به امتحان سکوت
منی که خاک نشین بودم از تجلی عشق
گذشته ز فلک ، به نردبان سکوت
نهفته باید و ، بنهفتم آنچه را دیدم
که عهد عهد غم است و ، زمان زمان سکوت
صفای این چمن از مرغان دیگر پرس
که من خزیده ام اکنون به آشیان سکوت
از این سکوت هم ای باخرد مشو نومید
چه قصه ها ، که برون آید از میان سکوت
شکار زیرک از این ورطه سخت بگریزد
هزار تیر فغان دارد این کمان سکوت
چه شکوه ها ، که بگوش آید از زبان نگاه
چه راز ها ، که برون افتد از دهان سکوت
بسی حکایت ناگفتنی به لب دارم
سرشک روز و شبم ، بهترین نشان سکوت
فغان سوختگان گوش دیگری خواهد
چه قصه گویمت ای دل ، از این جهان سکوت
#رحیم_معینی
🍃 🌺
که قیمتم بشناسد ، به امتحان سکوت
منی که خاک نشین بودم از تجلی عشق
گذشته ز فلک ، به نردبان سکوت
نهفته باید و ، بنهفتم آنچه را دیدم
که عهد عهد غم است و ، زمان زمان سکوت
صفای این چمن از مرغان دیگر پرس
که من خزیده ام اکنون به آشیان سکوت
از این سکوت هم ای باخرد مشو نومید
چه قصه ها ، که برون آید از میان سکوت
شکار زیرک از این ورطه سخت بگریزد
هزار تیر فغان دارد این کمان سکوت
چه شکوه ها ، که بگوش آید از زبان نگاه
چه راز ها ، که برون افتد از دهان سکوت
بسی حکایت ناگفتنی به لب دارم
سرشک روز و شبم ، بهترین نشان سکوت
فغان سوختگان گوش دیگری خواهد
چه قصه گویمت ای دل ، از این جهان سکوت
#رحیم_معینی
🍃 🌺
- ۱.۷k
- ۲۰ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط