فیک. عشق ابدی

چشم هام باز کردم دیدم تو یه خونه خرابه هستم دستم هام و دهنم بسته شده بود که در باز شد

-سلام سلام

اون داداش جیمین هست

-بزار دهنت باز کنم تا بتونی کمی حرف بزنی

دهنم باز کرد

جانهو: ولم کن عوضیییییییییی

-خوب ببین نامزدت نخواست که بیاد و منم تورو آوردم تا اون با پای خودش بیاد

جانهو: هههههههههه چی میگییی من با جیمین رابطه ندارم

که منو هول داد زمین دستم هام گرفت بالا

سرم این ور اون ور میکردم تا ولم کنه اما نه
که لباش رو روی لبام گذاشت

وحشیانه مک میزد که اخی گفتم لبم داشت خون میومد که زبونش زد به خون بعد ادامه داد من فقط گریه میکردم

که در شکسته شد جیمین شوگا بودن اخ جوننننن تا خواستن بدو ان سمتم دوتا غول اون هارو گرفت

-الان تموم میشه

لبم کاز زد ول کرد

جیمین: حرومزادهههههههههه

که جیمین شوگا دویدن سمتم فقط گریه میکردم

جیمین: الهی دورت بگردم اینجام تموم نمیشه

شوکا بغلم گرفت عذرخواهی میکرد

جیمین تفنگش در اورد به داداشش شلیک
کرد

جونگ کوک اومد کلی گریه کرد عذرخواهی میکرد جیمین بخشید

۳سال بعد منو هنوز با جیمین نامزد بودم

که......
دیدگاه ها (۰)

فیک شاهزاده من

فیک شاهزاده من

فیک شاهزاده من

فیک شاهزاده من

فیک عشق ابدی

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط