تو آن شعری که من جایی نمی خوانمکه میترسم

تو آن شعری که من جایی نمی خوانم،که میترسم

به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم
دیدگاه ها (۶)

رتبه ای هرگز ندیدمبهتر از افتادگی،هرکه خود را کم ز ما میداند...

جمعه ها در دل من شور عجیبی بر پاست منتظر تا خود شب، خیره به ...

‏گشتم خریدار غمت، حیران به بازار غمت، جان‌داده در کار غمت...

در تماشایِ "تو" از بس کرده‌ام قالب تهیهر که می‌بیند مرا بی ج...

می گویند در خواب هایم هذیان می‌گویم.اما هیچکس نمی داند با تو...

#پاییز…شعری ست کهدست هاي‌ من و ” تو “قافیه يآخر آن می شودسخت...

🌱🍒در انحصار قبیله عشاقجایی میان تفکر زنانه امبه رسم پیوند دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط