بیدار شو!
بیدار شو!
من برای دوست داشتنت،
به خورشید رو زده ام!
بیدار شو!
بهشت، بالاپوشش را کنار گذاشته!
باید از زربافت عشق،
خیالی بر اندامت بپوشاند!
تو، صبح را زیباتر کرده ای...
و من غرق لب هایی که
از نوای لحن موسیقی آرام قلبم،
پر شده باشد...
کجای جهان ایستاده ای،
که خورشید دارد بندبندم را
از شور دستانت میسوزاند؟!
| عرفان یزدانی |
من برای دوست داشتنت،
به خورشید رو زده ام!
بیدار شو!
بهشت، بالاپوشش را کنار گذاشته!
باید از زربافت عشق،
خیالی بر اندامت بپوشاند!
تو، صبح را زیباتر کرده ای...
و من غرق لب هایی که
از نوای لحن موسیقی آرام قلبم،
پر شده باشد...
کجای جهان ایستاده ای،
که خورشید دارد بندبندم را
از شور دستانت میسوزاند؟!
| عرفان یزدانی |
۲.۵k
۱۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.