با تو کشف کردم که بهار

با تو کشف کردم که بهار
برای گرامی داشت تنها یک پرستو می‌آید...
پیش از تو، می‌پنداشتم که پرستو
سازنده‌ی بهار نیست...
با تو دریافتم که خاکستر، اخگر می‌شود
و آب برکه ها‌ی گل‌آلودِ باران در گذرگاه‌ها
دوباره، به ابر بدل می‌شوند،
و جویباران، در نزدیکی مصب خویش
پالوده می‌شوند و به سرچشمه‌های خویش باز می‌گردند،
و قطره‌ی عطر، خانه‌ی مینایی‌اش را رها می‌کند،
تا به گل سرخش، بازگردد،
و گل‌های پژمرده در تالارهای ظروف سیمین،
به غنچه‌های کوچک در کشتزاران ِ خویش باز می‌گردند.
و جغدهای لطیف می‌آموزند، چونان مرغ عشق
ترانه‌های غمگین سر دهند...

با تو به ریگ‌های کبود در ساعت شنی‌ام خیره شدم،
که از پایین به بالا فرو می‌افتاد،
و عقربه‌های ساعت به عقب می‌شتافت...
با تو کشف کردم که چگونه قلب،
باغچه‌ی شیشه‌ای گیاهان زندگی را،
رها می‌کند تا به باغ بدل شود...
و با تو این حقیقت ناخوش را دریافتم
که عشق، تنها برای آخرین معشوق است...
آیا می پنداری بر تو عاشقم؟

#غاده_السمان
دیدگاه ها (۳)

اغلب به یاد تو هستمبهتر بگویمتو همیشه با منی هر جا که می‌روم...

این جا ڪَسے است پنهان همچون خیال در دل.✍🏻#مولانا

تا تو در آغوشِ من گل نکنی‌، این بهار، بهار نمی‌‌شود...#نیکی‌...

جمعه ها تعطیل است ،اما ..بازار ِ دوست داشتن ِ تو ،داغ ِداغ ...

•﷽•       السلام علیک یا اباصالح المهدی🪴                    ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط