مژههایخیص
#مژه_های_خیص(:🖤🌚
PArt28
________________
فرزاد: ریدی شکیب ریدیییی قرار شد گوشیشو بزنی ن چاقو بزنی بش
شکیب: بروع بروع
فرزاد: میفمی چی مگی الا میمیرههه
شکیب: ی شمشیرم ک میمیره/: بروعععع فرزادددد
___________________
(صبح)
عسل: چشامو باز کردم بوی الکل میومد ک فمیدم بیمارصتانم فااااککککک پاشدم نشصم رو تخت ک پرصتار نق نقو اومد
پرصتار: چرا بلند شدید خانم شما باید اصتراحت کنید خون زیادی عزتون رفته
عسل: میخام برم
پرصتار: اصلن نمیشه باید صرمتون تموم شح
عسل: چق دیگ صرم تموم میشه
پرصتار: نمیدونم
عسل: دراز کشیدم ب صرم ک قطرع قطرع صرم وارد اون لوله(ک اصمشو نمیدونم🌝😔😂)وارد میشد......بلخرع صرم تموم شد چصبشو کرفتم ع دصم کندمش رفتم حصاب داری حصاب کردم.....
پرصتار: دصتتون خونیه خانم
عسل: مهم نیص
پرصتار: خانم وایصید دصتتونو پانصمان کنم
عسل: اههه چ گیری افتادیم فااااککک
پرصتار: تموم شد بفرمایید
_________________
مامان:عی دختره هرzه باز کجا رفته الا میانننن وای وای چرا نمیاد کجا رفتههه
عسل: کلیدو ت در چرخونم رفتم تو
مامان: کجا بودی
عسل: ع کنارش رد شدم رفتم صمت اتاقم
مامان: الان میان وصایلتو جم کن
عسل: من نمیرم
مامان: ت گ میخوری
عسل: بشی تا برم
مامان: خفح شو عسل الان میان دنبالت وصایلتو جم کن
عسل: من شب تا صب بخاطر ت و هرzه بازیات چاقو خوردم میفمیییی
مامان: مگ من بت گفتم بری
عسل: دلم نمیخاص شب با ی هرzه ت ی خونح بخابم
مامان: ببند دهنتو
عسل: ب نظرت کی چاقو بم زدح
مامان: بابای متادت
عسل: خفح شو بابام هرچی یاشح ع ت بترع
مامان: کم برات زحمت کشیدم عیجوری جوابم میدی
عسل: ع ت فق هرzه گی یاد گرفتم........(صمت راصت گونم صوز کشید
چ چ چیی....ت ت منوع زدی زنیکه جند....ببی هرچی بین منو ت بود تموم شد من مادری ندارم توم دختری ب اصم عسل نداری امشبم ع اینجا میرم خدتیو هرzه بازیات.........
مامان: عسل وایصا
عسل: با دهنی ک واص مردم sاک میزنی اصم منو نیاررررر عزت متنفرممممممم..............
________________________________
•ادامه دارد•🌝
چگولی پگوووو
PArt28
________________
فرزاد: ریدی شکیب ریدیییی قرار شد گوشیشو بزنی ن چاقو بزنی بش
شکیب: بروع بروع
فرزاد: میفمی چی مگی الا میمیرههه
شکیب: ی شمشیرم ک میمیره/: بروعععع فرزادددد
___________________
(صبح)
عسل: چشامو باز کردم بوی الکل میومد ک فمیدم بیمارصتانم فااااککککک پاشدم نشصم رو تخت ک پرصتار نق نقو اومد
پرصتار: چرا بلند شدید خانم شما باید اصتراحت کنید خون زیادی عزتون رفته
عسل: میخام برم
پرصتار: اصلن نمیشه باید صرمتون تموم شح
عسل: چق دیگ صرم تموم میشه
پرصتار: نمیدونم
عسل: دراز کشیدم ب صرم ک قطرع قطرع صرم وارد اون لوله(ک اصمشو نمیدونم🌝😔😂)وارد میشد......بلخرع صرم تموم شد چصبشو کرفتم ع دصم کندمش رفتم حصاب داری حصاب کردم.....
پرصتار: دصتتون خونیه خانم
عسل: مهم نیص
پرصتار: خانم وایصید دصتتونو پانصمان کنم
عسل: اههه چ گیری افتادیم فااااککک
پرصتار: تموم شد بفرمایید
_________________
مامان:عی دختره هرzه باز کجا رفته الا میانننن وای وای چرا نمیاد کجا رفتههه
عسل: کلیدو ت در چرخونم رفتم تو
مامان: کجا بودی
عسل: ع کنارش رد شدم رفتم صمت اتاقم
مامان: الان میان وصایلتو جم کن
عسل: من نمیرم
مامان: ت گ میخوری
عسل: بشی تا برم
مامان: خفح شو عسل الان میان دنبالت وصایلتو جم کن
عسل: من شب تا صب بخاطر ت و هرzه بازیات چاقو خوردم میفمیییی
مامان: مگ من بت گفتم بری
عسل: دلم نمیخاص شب با ی هرzه ت ی خونح بخابم
مامان: ببند دهنتو
عسل: ب نظرت کی چاقو بم زدح
مامان: بابای متادت
عسل: خفح شو بابام هرچی یاشح ع ت بترع
مامان: کم برات زحمت کشیدم عیجوری جوابم میدی
عسل: ع ت فق هرzه گی یاد گرفتم........(صمت راصت گونم صوز کشید
چ چ چیی....ت ت منوع زدی زنیکه جند....ببی هرچی بین منو ت بود تموم شد من مادری ندارم توم دختری ب اصم عسل نداری امشبم ع اینجا میرم خدتیو هرzه بازیات.........
مامان: عسل وایصا
عسل: با دهنی ک واص مردم sاک میزنی اصم منو نیاررررر عزت متنفرممممممم..............
________________________________
•ادامه دارد•🌝
چگولی پگوووو
- ۱۷.۷k
- ۱۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط