My mind
#My_mind
part 4
+اینجا باید جنگل ممنوعه باشه ما کجاییم
~جنگل ممنوعه چیه؟؟
"الان کجاییم ما
~شما داخل سرزمین هارتز هستین
" +هارتزززز؟؟؟
~اره
"من میخوام برگردم خونهههه، ا. تتتت ببین چی کار کردییی(شروع میکنه به گریه کردن)
+یعنی چی ما داخل جنگل بودیم اونجا شب بود اینجا روز چجوری اخههه
~اروم باشین، فعلا بیایین بریم خونه من استراحت کنین تا بتونین درست فکر کنین
" میشه خونت بمونیم؟
~اره چرا که نه، من بهتون کمک میکنم میتونین بهم اعتماد کنین(لبخند)
"ممنونمم ا. ت بیا بریم
+صبرکن...
" چیشده
+چرا باید بهت اعتماد کنیم؟؟
~عااام خب چیزایی ک شماها دارین میگین حتما کس دیگه ای بشنوه فکر میکنه دیوانه چیزی هستین، خب من میدونم از جای دیگه ای اومدین راهتون گم کردین برای همین کمکتون میکنم
"بیا بریم دیگههه
+هی خانوم باهوش تو ک به همه چی دقت میکنی یادت رفت پیر مرد چی گفت
" خب الان میگی چی کنیم؟؟ ما اینجا کسی رو نمیشناسیم بهترین کار رفتن با همین پسرست
+هی تو چت شده؟؟ تو ک هیچوقت به ادما زود اعتماد نمیکردی
+مگه یادت رفت پیر مرد گفت نباید گول ظاهر شون بخوریممم حتما یه چی میدونست
"تو اگه به حرفای پیر مرد اعتقاد داشتی تا اینجا مار نمیکشوندی تا گم شیم
+نمیفهمم این چش شدههه
~از این طرف بیایین
+اصن حس خوبی نسبت به این پسره ندارم
" اینجا چقدر قشنگههه
~حالا کجاشو دیدی
~خب رسیدن این خونه منه
"خونت چه گشنگه
~مرسی
~بیایین داخل
" هی ا. ت بنظرت اینجا قشنگ نیست
+بنظرتو اینجا مشکوک نیستتت؟؟
"نخیر چه مشکوکی؟
+واهاااییی عقل تو از دست دادی
" نه تو عقل داری
~بفرمایین براتون سربت درست کردم یه ذره بخورین خستگی تون در بره
"خیلی ممنونم
+هی نخورشش دیونه نخورششش
" خیلی خوشمزست بخور یه ذره
+نه نمیخورمممم
~چرا برنمیداری
+علاقه ای به شربت ندارم
~عاا جدیی؟ خب چی میخوری برات بیارم
+چیزی نمیخوام ممنونم
"انقدر ضایع بازی در نیار بخورر
+نمیخوام معلوم نیست چی توش هست
" هی تمومش کن انقدر فاز منفی نده
+زیادی مهربونههه
(صدای جیغ یه دختر اومد)
+"چیشدههه
~عااا اروم باشین چیزی نیست
+یعنی چییی، اینجا چخبرههه
~هی بهت گفتم اروم باش(عصبی)
ادامه دارد....
part 4
+اینجا باید جنگل ممنوعه باشه ما کجاییم
~جنگل ممنوعه چیه؟؟
"الان کجاییم ما
~شما داخل سرزمین هارتز هستین
" +هارتزززز؟؟؟
~اره
"من میخوام برگردم خونهههه، ا. تتتت ببین چی کار کردییی(شروع میکنه به گریه کردن)
+یعنی چی ما داخل جنگل بودیم اونجا شب بود اینجا روز چجوری اخههه
~اروم باشین، فعلا بیایین بریم خونه من استراحت کنین تا بتونین درست فکر کنین
" میشه خونت بمونیم؟
~اره چرا که نه، من بهتون کمک میکنم میتونین بهم اعتماد کنین(لبخند)
"ممنونمم ا. ت بیا بریم
+صبرکن...
" چیشده
+چرا باید بهت اعتماد کنیم؟؟
~عااام خب چیزایی ک شماها دارین میگین حتما کس دیگه ای بشنوه فکر میکنه دیوانه چیزی هستین، خب من میدونم از جای دیگه ای اومدین راهتون گم کردین برای همین کمکتون میکنم
"بیا بریم دیگههه
+هی خانوم باهوش تو ک به همه چی دقت میکنی یادت رفت پیر مرد چی گفت
" خب الان میگی چی کنیم؟؟ ما اینجا کسی رو نمیشناسیم بهترین کار رفتن با همین پسرست
+هی تو چت شده؟؟ تو ک هیچوقت به ادما زود اعتماد نمیکردی
+مگه یادت رفت پیر مرد گفت نباید گول ظاهر شون بخوریممم حتما یه چی میدونست
"تو اگه به حرفای پیر مرد اعتقاد داشتی تا اینجا مار نمیکشوندی تا گم شیم
+نمیفهمم این چش شدههه
~از این طرف بیایین
+اصن حس خوبی نسبت به این پسره ندارم
" اینجا چقدر قشنگههه
~حالا کجاشو دیدی
~خب رسیدن این خونه منه
"خونت چه گشنگه
~مرسی
~بیایین داخل
" هی ا. ت بنظرت اینجا قشنگ نیست
+بنظرتو اینجا مشکوک نیستتت؟؟
"نخیر چه مشکوکی؟
+واهاااییی عقل تو از دست دادی
" نه تو عقل داری
~بفرمایین براتون سربت درست کردم یه ذره بخورین خستگی تون در بره
"خیلی ممنونم
+هی نخورشش دیونه نخورششش
" خیلی خوشمزست بخور یه ذره
+نه نمیخورمممم
~چرا برنمیداری
+علاقه ای به شربت ندارم
~عاا جدیی؟ خب چی میخوری برات بیارم
+چیزی نمیخوام ممنونم
"انقدر ضایع بازی در نیار بخورر
+نمیخوام معلوم نیست چی توش هست
" هی تمومش کن انقدر فاز منفی نده
+زیادی مهربونههه
(صدای جیغ یه دختر اومد)
+"چیشدههه
~عااا اروم باشین چیزی نیست
+یعنی چییی، اینجا چخبرههه
~هی بهت گفتم اروم باش(عصبی)
ادامه دارد....
۵.۳k
۰۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.