سال جان عزیزم

سالِ ۹۵ جانِ عزیزم،
رو به پایانی،
تمام شدنت مبارک!
تشکر بخاطرِ همهء ۳۶۵ روزی که ساختی برایمان...
اما فصل سردت اصلا خوب نبود خبرهایش؛
یک روز خبرِ فوت محبوب های کشور به گوش میرسید،
و روز دیگر آوار شدنه سقف های گوناگون...
و یک روز خبرِ رفتنه "او"...البته این برای من صدق میکند و آنهایی که "او"هایشان رفته اند...
اما بی انصافی ست اگر از خوبی هایت هم نگویم
بزرگم کردی در این یک سال،
صبوری یادم داده ای...
فهمیدم نباید از سرنوشتی که برایمان ساختند پیروی کنم،
خودم سرنوشتم را بسازم!
فهمیدم مادر و پدر تنها آدم های باارزشِ تکرار نشدنی زندگی هستند!
امسال خیلی از اطرافیان و غریبه های هم نوعم را خوشحال کردم!
امسال درونِ تو فهمیدم خدایی دارم که با حرف های بنده هایش فرق دارد و حواسش به من است...
ممنونم از تو بخاطر این فهمیدن ها!
اما!یک سوال!
۹۵ جان تو کمرت درد نمیگیرد،
این همه آرزوی براورده نشده ب دوش میکشی و داری میروی!؟
حداقل به سالِ بعد بگو ما چشم انتظار برآورده شدن آرزوهایمان هستیم...
به سال بعد بگو
حالا که دارد می آید،
"او" را هم با خودش بیاورد...
بیاورد تا همه چیز تکمیل شود!
آی ۳۶۵ روزِ دوست داشتنی،سفر ابدی ات به سلامت...
دیدگاه ها (۷)

شاید از دست دادنِ تو پایان لبخندهایم خنده های بلند و گریه ه...

بفرمائید ته دیگ خوجمزه

یک زن گرانبها ترین اعجاز خداستبرای داشتنش باید وضوی باران گر...

خخخخخ حالا زشتوی من کجاست؟؟؟ ...زیر درخت شفتالو گمشده

‏«آدمها به دلایل مختلف یا نمیتونن متوجه بشن چی میخوان، یا اگ...

ایشون خود شخص آقای Vigiato و بقولی دست های پشت پردش هستن !!!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط